زندگی دوباره ی من :۱۴
صبح ویوی آیری:
وقتی بیدار شدم دیدم تو بغل موبچیرو هم سرخ شدم و حلش دادم اون طرف
• آخ چیکار میکنی دردم گرفت ☆ تو منو بغل کردی
• خوب تو تو بغلم خوابیدی دیگه بیدارت نکردم
☆ 😶😑ولش کن پاشو بریم لنگ ظهره
• باشه
تو سالن غذا خوری :
♡ زوج خابالومون اومدن
☆ خفه ، ببخشید تو خودت کی اومدی پایین ؟
^ دو دقیقه قبل شما
♡ چرا گفتی ... ولی بازم زود تر اومدیم
☆.....
• باشه حالا بیاین یه چیز بخوریم که منو یویچیرو کار داریم
☆ چه کاری تو روز اول عروس تونو ول میکنین 😶
^ نه نه ولتون نمیکنیم ولی تا یک ساعت باید بریم
♡ باشه برین 😒
• ببخشید پس ما میریم و هر کدوم پیشونی عروسشونو بوسیدن و رفتن بعد از چند دقیقه
☆ بگیم میکو هم بیاد
♡ نه فردا با پارتنرش دعوتش کنیم
☆ باش خوب پس بریم یکم تنها حرف بزنیم ؟
♡ بریم و رفتن تو باغ
♡ چی میخواستی بهم بگی
☆ نمیدونم چرا ولی یه خواب راجب زندگی قبلیم دیدم
♡ چه خوابی ؟
☆ خواب زمانی که مردم رو دیدم
♡ حالا که بهش فکر میکنم ما بهم نگفتیم که چجوری مردیم
☆ درسته من ......
(پایان پارت )
وقتی بیدار شدم دیدم تو بغل موبچیرو هم سرخ شدم و حلش دادم اون طرف
• آخ چیکار میکنی دردم گرفت ☆ تو منو بغل کردی
• خوب تو تو بغلم خوابیدی دیگه بیدارت نکردم
☆ 😶😑ولش کن پاشو بریم لنگ ظهره
• باشه
تو سالن غذا خوری :
♡ زوج خابالومون اومدن
☆ خفه ، ببخشید تو خودت کی اومدی پایین ؟
^ دو دقیقه قبل شما
♡ چرا گفتی ... ولی بازم زود تر اومدیم
☆.....
• باشه حالا بیاین یه چیز بخوریم که منو یویچیرو کار داریم
☆ چه کاری تو روز اول عروس تونو ول میکنین 😶
^ نه نه ولتون نمیکنیم ولی تا یک ساعت باید بریم
♡ باشه برین 😒
• ببخشید پس ما میریم و هر کدوم پیشونی عروسشونو بوسیدن و رفتن بعد از چند دقیقه
☆ بگیم میکو هم بیاد
♡ نه فردا با پارتنرش دعوتش کنیم
☆ باش خوب پس بریم یکم تنها حرف بزنیم ؟
♡ بریم و رفتن تو باغ
♡ چی میخواستی بهم بگی
☆ نمیدونم چرا ولی یه خواب راجب زندگی قبلیم دیدم
♡ چه خوابی ؟
☆ خواب زمانی که مردم رو دیدم
♡ حالا که بهش فکر میکنم ما بهم نگفتیم که چجوری مردیم
☆ درسته من ......
(پایان پارت )
۱.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.