پارت ۳۵
پارت ۳۵
(شب ساعت ۸)
با النا صندلی هاتون رو پیدا کردین ، شماره ۳۷ و ۳۸ . چند ثانیه بعد از نشستنتون ، فیلم شروع شد
النا با حالت مشتاقی به پرده سینما خیره شده بود و یه مشت از پاپ کورنی که خریده بود رو برداشت . تو هم سعی کردی هرچند که دوست نداشتی ، حواست رو به فیلم بدی
(دقایقی بعد)
تقریبا نصف فیلم رد شده بود که چیزی رو روی دستت حس کردی ، النا دستش رو روی دست تو گذاشته بود و صورتش یه مقدار سرخ شده بود . تعجب کردی ولی به جای کنار کشیدن ، یکم دستش رو فشار دادی و دوباره سرت رو برگردوندی
(۱ ساعت و ۵۲ دقیقه بعد)
تقریبا ۲ ساعت گذشته بود و فیلم تموم شده بود . هردو بلند شدین و سمت خروجی رفتین
- خیلییی قشنگ بود ! واقعا ازش خوشم اومد
+ آره به نظر منم خوب بود
در طول راه ، فکرت مشغول النا بود . واقعا این دختر چجوری همچین احساس مبهمی رو نسبت به خودش برات به وجود آورده بود؟
خیلی دوست داشتی دقیقا بفهمی باید چیکار کنی ولی انگار این کار خیلیم راحت نبود
(شب ساعت ۸)
با النا صندلی هاتون رو پیدا کردین ، شماره ۳۷ و ۳۸ . چند ثانیه بعد از نشستنتون ، فیلم شروع شد
النا با حالت مشتاقی به پرده سینما خیره شده بود و یه مشت از پاپ کورنی که خریده بود رو برداشت . تو هم سعی کردی هرچند که دوست نداشتی ، حواست رو به فیلم بدی
(دقایقی بعد)
تقریبا نصف فیلم رد شده بود که چیزی رو روی دستت حس کردی ، النا دستش رو روی دست تو گذاشته بود و صورتش یه مقدار سرخ شده بود . تعجب کردی ولی به جای کنار کشیدن ، یکم دستش رو فشار دادی و دوباره سرت رو برگردوندی
(۱ ساعت و ۵۲ دقیقه بعد)
تقریبا ۲ ساعت گذشته بود و فیلم تموم شده بود . هردو بلند شدین و سمت خروجی رفتین
- خیلییی قشنگ بود ! واقعا ازش خوشم اومد
+ آره به نظر منم خوب بود
در طول راه ، فکرت مشغول النا بود . واقعا این دختر چجوری همچین احساس مبهمی رو نسبت به خودش برات به وجود آورده بود؟
خیلی دوست داشتی دقیقا بفهمی باید چیکار کنی ولی انگار این کار خیلیم راحت نبود
۳.۰k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.