part☆10☆
part☆10☆
*صبح*
جیسو: کسی ا.ت ندیده
تهونگ: نه کوک کجاست
جنی:صبح بخیر
لیسا: صبح بخیر
جیسو: جین ا.ت ندیدی
جین: دیشب ساعت ۲ رسیدیم ا.ت ندیدم
جیسو:چی(با داد)
جیسو: دیشب اتاق تو خوابید
شوگا:کوک کجاست
تهونگ: دنبالشم نیست
جیمین: جیسو ا.ت کجاست
جیسو: نمیدونم گوشیش خاموشه
تهونگ: حتما با کوک رفتن بیرون
جیسو:نه اون بدون اجازه من جایی نمیره
تهونگ: خوب شاید کار داشته
جیسو: فقط نیم ساعت صبر میکنم
♤پنج ساعت بعد♤
جیسو: هق هق هق ا.ت کجاست
لیسا: همه یه کاری کنید ا.ت باید پیدا بشی (داد عصبی)
جیسو: اون دشمن زیاد داره نباید میزاشتم تنها بخوابه هق هق
جنی : پس فهمیدی نه
جیسو: خفه شید شما اشغالا دوستای ا.ت بودین چطور فروختینش فکر کردی نمیدونم اوردینش اینجا تا بلایی سرش بیارین
تهونگ: اینجا چه خبره
لیسا: جیمین اماده باش با جیسو فرار کنبم جیسو بلند کن (اروم دم گوشش)
♤جیمین جیسو بر میداره و فرار میکنن لیسا اونارو میزنه تا جیمین فرار کنه♤
جیسو: اشغالا ولم کنید من بدون ا.ت جایی نمیرم
جیمبن: اونا ا.ت الان نمیکشن بخاطر خودشون ما بریم پیداشون میکنیم
جیسو:هق هق
تهونگ: جنی اینجا چه خبره
جین: جنی به ما بگو چه خبره
شوگا: شما دوتا باید از بابای کوک بپرسید تا بگه
جیمین: علو نامجون میتونی رد گوشی ا.ت بزنی خاموشه
نامجون خیلی سخته اما شدنیه
^۱ ساعت نیم بعد^
نامجون: علو ردشو زدم داخل سئول تو خیابان بغلی رود خانه هان یه خونه متروکه بود بعد گوشی خاموش شد نمیشه ردشو زد
جیمین : ممنون
جیسو: بزن بریم
♡پنج ساعت بعد ساعت ۱ شب♡
جیسو: بزن بریم
♡جیسو لیسا جیمین میرن داخل خونه خونه ای بررگی بود مثل مخفی گاه رفتم تا حد مرگ ادمای تو شون زدیم اخر♡
👤باشه بیا این فیلم دوربیناس
جیسو:اون ا.ت منه چرا دهنشو بسته کوک عوضی خونوادشو کشتی بس نبود
صحنه داخل فیلم: کوک دهن ا.ت بسته میزارش رو سندلی و دهنشو باز میکنه میگه
کوک: بیبی دوباله جرعت داری بگو میخوایی با جین بخوابی
ا.ت: اشغال خونوادمو کشی بس نبوده خوب منم بکش عوضی همین حالا بکش به تو هیچ ربطی نداره با کی بخوابم
♡کوک ا.ت برمیداره میبره♡
جیسو:اون عوضی ا.ت منو زد من باید ا.ت پیدا کنم هق هق هق
جیمین:حرومزاده بریم
نیم ساعت بعد
جیمین: علو نامجون میتونی رد جئون جونگ کوک بزنی
نامجون: باشه
لیسا:جیمین من جیسو میبرم خونه حالش خیلی بده دوساعته داره گریه میکنه
جیمبن: مواظب خودتون باشید من میرم پرس جو
لیسا : اوکه مواظب باش
♡فردا ساعت ۹ صبح♡
کوک:بیدار شدی بیبی
ا.ت:اینجا کجاست
کوک: جایی که قراره جون بدی فندق
ا.ت:چی
کوک:برای ازادیت باید خدمتکار خونه بشی ده روز همه چیو اجوما بهت میگه
ا.ت: خفشو من خونه خودم کار نمیکنه بیام اینجا خونه دشمنم کار کنم
پایان
*صبح*
جیسو: کسی ا.ت ندیده
تهونگ: نه کوک کجاست
جنی:صبح بخیر
لیسا: صبح بخیر
جیسو: جین ا.ت ندیدی
جین: دیشب ساعت ۲ رسیدیم ا.ت ندیدم
جیسو:چی(با داد)
جیسو: دیشب اتاق تو خوابید
شوگا:کوک کجاست
تهونگ: دنبالشم نیست
جیمین: جیسو ا.ت کجاست
جیسو: نمیدونم گوشیش خاموشه
تهونگ: حتما با کوک رفتن بیرون
جیسو:نه اون بدون اجازه من جایی نمیره
تهونگ: خوب شاید کار داشته
جیسو: فقط نیم ساعت صبر میکنم
♤پنج ساعت بعد♤
جیسو: هق هق هق ا.ت کجاست
لیسا: همه یه کاری کنید ا.ت باید پیدا بشی (داد عصبی)
جیسو: اون دشمن زیاد داره نباید میزاشتم تنها بخوابه هق هق
جنی : پس فهمیدی نه
جیسو: خفه شید شما اشغالا دوستای ا.ت بودین چطور فروختینش فکر کردی نمیدونم اوردینش اینجا تا بلایی سرش بیارین
تهونگ: اینجا چه خبره
لیسا: جیمین اماده باش با جیسو فرار کنبم جیسو بلند کن (اروم دم گوشش)
♤جیمین جیسو بر میداره و فرار میکنن لیسا اونارو میزنه تا جیمین فرار کنه♤
جیسو: اشغالا ولم کنید من بدون ا.ت جایی نمیرم
جیمبن: اونا ا.ت الان نمیکشن بخاطر خودشون ما بریم پیداشون میکنیم
جیسو:هق هق
تهونگ: جنی اینجا چه خبره
جین: جنی به ما بگو چه خبره
شوگا: شما دوتا باید از بابای کوک بپرسید تا بگه
جیمین: علو نامجون میتونی رد گوشی ا.ت بزنی خاموشه
نامجون خیلی سخته اما شدنیه
^۱ ساعت نیم بعد^
نامجون: علو ردشو زدم داخل سئول تو خیابان بغلی رود خانه هان یه خونه متروکه بود بعد گوشی خاموش شد نمیشه ردشو زد
جیمین : ممنون
جیسو: بزن بریم
♡پنج ساعت بعد ساعت ۱ شب♡
جیسو: بزن بریم
♡جیسو لیسا جیمین میرن داخل خونه خونه ای بررگی بود مثل مخفی گاه رفتم تا حد مرگ ادمای تو شون زدیم اخر♡
👤باشه بیا این فیلم دوربیناس
جیسو:اون ا.ت منه چرا دهنشو بسته کوک عوضی خونوادشو کشتی بس نبود
صحنه داخل فیلم: کوک دهن ا.ت بسته میزارش رو سندلی و دهنشو باز میکنه میگه
کوک: بیبی دوباله جرعت داری بگو میخوایی با جین بخوابی
ا.ت: اشغال خونوادمو کشی بس نبوده خوب منم بکش عوضی همین حالا بکش به تو هیچ ربطی نداره با کی بخوابم
♡کوک ا.ت برمیداره میبره♡
جیسو:اون عوضی ا.ت منو زد من باید ا.ت پیدا کنم هق هق هق
جیمین:حرومزاده بریم
نیم ساعت بعد
جیمین: علو نامجون میتونی رد جئون جونگ کوک بزنی
نامجون: باشه
لیسا:جیمین من جیسو میبرم خونه حالش خیلی بده دوساعته داره گریه میکنه
جیمبن: مواظب خودتون باشید من میرم پرس جو
لیسا : اوکه مواظب باش
♡فردا ساعت ۹ صبح♡
کوک:بیدار شدی بیبی
ا.ت:اینجا کجاست
کوک: جایی که قراره جون بدی فندق
ا.ت:چی
کوک:برای ازادیت باید خدمتکار خونه بشی ده روز همه چیو اجوما بهت میگه
ا.ت: خفشو من خونه خودم کار نمیکنه بیام اینجا خونه دشمنم کار کنم
پایان
۲.۹k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.