فیک کوک پارت 2 (گمشده)
( ینی عشق کنین همچین ادمین خوبی دارین بدون شرط براتون پارت میذارم🌝)
پارت 2
چهیونگ:نمیدونم چ کسی ولی عکساتونو برام فرستاده، نیازی به پنهان کاری نیست اقای جئون ازم خوشت نمیاد میگفتی ازم خسته شدی لازم نبود انقد زود خیانت کنی
کوک:بس کن
چهیونگ:اره بس کنم که هرکاری دوست داری بکنی و منو از همه چی منع کنی؟
کوک:خب با جولیا باشم به تو ربطی داره؟(داد)
چهیونگ:باشه، ا الان دیگه بین منو تو هیچی نیست
*ویو چهیونگ*
میدونستم یه روزی اینطوری میشه
ولی فکر نمیکردم انقدر زود اتفاق بیفته
وسایلامو جمع کردم و لباسمو پوشیدم (اسلاید 2)
وسایلامو برداشتمو از خونه بیرون زدم
اصلا کجا باید برم؟
عوم یه پسری بود به اسم تهیونگ، دوست کوکه باهم تو یه گروه به اسم بی تی اس کار میکنن.
وایساااااا، اون ک میگفت میره شرکت چجوری هم کمپانی میرفت هم شرکت؟ اصلا معلومه دروغ میگفت شرکته اون موقع ها فقط پیش جولیا بوده
کم کم قطره های اشک از چشمام جاری شدن
تنها راهم این بود به ته زنگ بزنم بیاد دنبالم
چهیونگ:الو(بغض)
ته:الو سلام، چیشده چهیونگ شی؟
چهیونگ:ه.. هیچی..برات تعریف میکنم فقط بیا به این لوکیشن دنبالم
ته:اومدم
پارت 2
چهیونگ:نمیدونم چ کسی ولی عکساتونو برام فرستاده، نیازی به پنهان کاری نیست اقای جئون ازم خوشت نمیاد میگفتی ازم خسته شدی لازم نبود انقد زود خیانت کنی
کوک:بس کن
چهیونگ:اره بس کنم که هرکاری دوست داری بکنی و منو از همه چی منع کنی؟
کوک:خب با جولیا باشم به تو ربطی داره؟(داد)
چهیونگ:باشه، ا الان دیگه بین منو تو هیچی نیست
*ویو چهیونگ*
میدونستم یه روزی اینطوری میشه
ولی فکر نمیکردم انقدر زود اتفاق بیفته
وسایلامو جمع کردم و لباسمو پوشیدم (اسلاید 2)
وسایلامو برداشتمو از خونه بیرون زدم
اصلا کجا باید برم؟
عوم یه پسری بود به اسم تهیونگ، دوست کوکه باهم تو یه گروه به اسم بی تی اس کار میکنن.
وایساااااا، اون ک میگفت میره شرکت چجوری هم کمپانی میرفت هم شرکت؟ اصلا معلومه دروغ میگفت شرکته اون موقع ها فقط پیش جولیا بوده
کم کم قطره های اشک از چشمام جاری شدن
تنها راهم این بود به ته زنگ بزنم بیاد دنبالم
چهیونگ:الو(بغض)
ته:الو سلام، چیشده چهیونگ شی؟
چهیونگ:ه.. هیچی..برات تعریف میکنم فقط بیا به این لوکیشن دنبالم
ته:اومدم
۴.۳k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.