PART نمیدونم
راوی ویو
ات وقتی بیدار شد دلش خیلی درد میکرد
توری کع فقط میخواست جیغ بزنه ولی میترسید که جیمین تنبیهش کنه برایه همین دستشو محکم گاز گرفت طوری که بعد یه مین داشت خون میومد چند قطره از خونش ریخت رویه بازویه جیمین (بچه ها اینا از دیشب هیچی تنشون نیس)ولی خودش نفهمید
چون چشماشو از درد دلش بسته بود ودرد دستش درمقابل درد دلش چیزی نبود دستش و از تو دهنش دراورد و
تویه خودش جمع شد که باعث شد تخت تکون بخوره و جیمین بیدارشد و دید تخت پر خون و خودشم خونی شده که این باعث تعجبش شده بود(چون جیمین خودش ملافه رو عوض کرده بود) به ات که به خودش جمع شده بود نگاه کردو ات بلند کرد دید ات صورتشو همجاش خونی شده دستش جایه گاز گرفتگی
جیمین:چرا اینکارو باخودت کردی ها؟
ات: ......
جیمین:جواب بده😡
ات:نمی...نمیتونم
جیمین:چرا ؟ سریع جواب بده
ات:د..دلم...درد میکنه
جیمین:خب این چه ربطی به گاز گرفتن دستت داره
ات:آه.. الا دلم..درد میک..نه بعدا....میگم
جیمین ات و بقل کردو بردش تو وان و آبو تنضیم کردو
شروع کرد به ماساژ دادن دل ات
پرش زمانی چند مین بعد
جیمین ات و سمت خودش چرخوند طوری که چش تو چش شدن
جیمین:خب حالا بگو
ات:به خواطر اینکه اگه جیغ میزدم میترسیدم دوباره اون کاره دیشب و انجام بدی
جیمین: دیگه اونقد که دیشب انجام دادم ولی بیهوش شدی حیف ، شاید امروزم اونکارو انجام میدادم ولی خب نمیخوام انجام بدم فعلا
ات: ....
جیمین: درضمن مگه سگ هاری که دستتو گاز میگیری
ات: حالا که گذشته بسه
میدونم دیر شد ولی ببخشید دیروز میخواستم اپ کنم ولی نمیشود
شرط
لایک=۵۰
کامنت=۱۰
ات وقتی بیدار شد دلش خیلی درد میکرد
توری کع فقط میخواست جیغ بزنه ولی میترسید که جیمین تنبیهش کنه برایه همین دستشو محکم گاز گرفت طوری که بعد یه مین داشت خون میومد چند قطره از خونش ریخت رویه بازویه جیمین (بچه ها اینا از دیشب هیچی تنشون نیس)ولی خودش نفهمید
چون چشماشو از درد دلش بسته بود ودرد دستش درمقابل درد دلش چیزی نبود دستش و از تو دهنش دراورد و
تویه خودش جمع شد که باعث شد تخت تکون بخوره و جیمین بیدارشد و دید تخت پر خون و خودشم خونی شده که این باعث تعجبش شده بود(چون جیمین خودش ملافه رو عوض کرده بود) به ات که به خودش جمع شده بود نگاه کردو ات بلند کرد دید ات صورتشو همجاش خونی شده دستش جایه گاز گرفتگی
جیمین:چرا اینکارو باخودت کردی ها؟
ات: ......
جیمین:جواب بده😡
ات:نمی...نمیتونم
جیمین:چرا ؟ سریع جواب بده
ات:د..دلم...درد میکنه
جیمین:خب این چه ربطی به گاز گرفتن دستت داره
ات:آه.. الا دلم..درد میک..نه بعدا....میگم
جیمین ات و بقل کردو بردش تو وان و آبو تنضیم کردو
شروع کرد به ماساژ دادن دل ات
پرش زمانی چند مین بعد
جیمین ات و سمت خودش چرخوند طوری که چش تو چش شدن
جیمین:خب حالا بگو
ات:به خواطر اینکه اگه جیغ میزدم میترسیدم دوباره اون کاره دیشب و انجام بدی
جیمین: دیگه اونقد که دیشب انجام دادم ولی بیهوش شدی حیف ، شاید امروزم اونکارو انجام میدادم ولی خب نمیخوام انجام بدم فعلا
ات: ....
جیمین: درضمن مگه سگ هاری که دستتو گاز میگیری
ات: حالا که گذشته بسه
میدونم دیر شد ولی ببخشید دیروز میخواستم اپ کنم ولی نمیشود
شرط
لایک=۵۰
کامنت=۱۰
۱۰.۸k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.