برادر ناتنی ✨️
برادر ناتنی ✨️
P15
ویو تهیونگ
منم آروم پشتشو ناز میکردم و نگاهش میکردم .... خیلی ظریف و زیبا بود✨️
اون واقعا قلبمو به تصرف در آورده بود.
_ ته
+جانم بیبی
_میگم .. کارت خوب بود... دیشب....
+( قهقه میزنه ) میدونم😏😁
ویو ا.ت
از توی وان اومدیم بیرون و رفتیم لباس بپوشیم و تهیونگ لباس پوشید و از اتاق رفت بیرون.... که یهو گوشیم زنگ خورد ...
شمارهی ناشناس بود .
_بفرمایید ،شما؟
(جیهون= اِکس ا.ت)
جیهون: نمیشناسی ؟؟😏
_آشغال عوضي، تویی کثافت
جیهون : آروم آروم باش ا.ت خانم😏
_اسم منو به زبون کثیفت نیار (و قطع کرد)
یعنی چیکار داشت؟ 😏 معلومه دیگه میخواست اعصابمو بهم بریزه
بعد چند مین پیامی اومد ...
جیهون: نمیخواستی دلیل زنگ زدنمو بدونی؟ البته خودم بهت میگم ، راستی تسلیت میگم حتما بعد کشته شدن مادرت خیلی ناراحت شدی😏.
_ چی ..چی داره .... میگه .. ک.. کشته شدن؟؟!؟،؟
ویو تهیونگ
داشتم صبحانه میخوردم که یهو صدای گریه ی ا.ت اومد ،
+ ا.تتتتتتت
...
بفرما اینم پارت جدید ✨️💃
شرط = ۲۰ تا لایک ✨️💜
شرط = ۱۵ تا کامنت ✨️💜
شرط = ۱۰ تا فالو ✨️💜
P15
ویو تهیونگ
منم آروم پشتشو ناز میکردم و نگاهش میکردم .... خیلی ظریف و زیبا بود✨️
اون واقعا قلبمو به تصرف در آورده بود.
_ ته
+جانم بیبی
_میگم .. کارت خوب بود... دیشب....
+( قهقه میزنه ) میدونم😏😁
ویو ا.ت
از توی وان اومدیم بیرون و رفتیم لباس بپوشیم و تهیونگ لباس پوشید و از اتاق رفت بیرون.... که یهو گوشیم زنگ خورد ...
شمارهی ناشناس بود .
_بفرمایید ،شما؟
(جیهون= اِکس ا.ت)
جیهون: نمیشناسی ؟؟😏
_آشغال عوضي، تویی کثافت
جیهون : آروم آروم باش ا.ت خانم😏
_اسم منو به زبون کثیفت نیار (و قطع کرد)
یعنی چیکار داشت؟ 😏 معلومه دیگه میخواست اعصابمو بهم بریزه
بعد چند مین پیامی اومد ...
جیهون: نمیخواستی دلیل زنگ زدنمو بدونی؟ البته خودم بهت میگم ، راستی تسلیت میگم حتما بعد کشته شدن مادرت خیلی ناراحت شدی😏.
_ چی ..چی داره .... میگه .. ک.. کشته شدن؟؟!؟،؟
ویو تهیونگ
داشتم صبحانه میخوردم که یهو صدای گریه ی ا.ت اومد ،
+ ا.تتتتتتت
...
بفرما اینم پارت جدید ✨️💃
شرط = ۲۰ تا لایک ✨️💜
شرط = ۱۵ تا کامنت ✨️💜
شرط = ۱۰ تا فالو ✨️💜
۸.۵k
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.