My wild mafia پارت 18
ات: اه جیمین خسته شدم کل روز مثل خرس خواب بودم
جیمین داروهاشو دادم خورد بعد کیمچیو خوردیم رفتیم رو کاناپه نسشتم ات هم اومد تو بغلم باهم داشتیم فیلم میدیدیم ک ات یهو جیغ زد ترسیدم فکر کردم چیزیش شده سریع رقت سمت دستشویی نگران دنبالش رفتم درو بستهبود صداش میزدم جواب نمیداد
ات
داشتیم فیلم میدیدیم از قبل حالم خیلی بهتر بود ک لای پام چیز گرمی خس کردم اول اهمیت ندادم ولی بعد فکر کردن فهمیدم ک وقت پ. ریودیم نزدیکه جیغ زدم رفتم سمت دستشویی تا چک کنم بلههه درست گفتم جیمین از پشت در صدام میکرد حواسم نبود بهش تو فکر بودم ک چیکار کنم پد هم ندارم ک جیمین گفت
جیمین: بیب چی شده تروخدا جواب بده مردم از نگرانی
درو باز کردم ک محکم بغلم کرد با صورتی نگران گفت
جیمین: چیی شده ؟ چرا جیغ زدی؟ حالت بده بریم بیمارستان؟ جاییت درد میکنه:
ات: جیمین جیمین چیزیم نیست فقط
جیمین: فقط چی
ات: با صدای اروم سرو انداختم پایین گفتم
من من پ. ریود شدم پد ندارم ببخشید 😔
جیمین سرمو اورد بالا گفت
جیمین: بیبی من شوهرتم هرچیزیو باید بهم بگی همینجا بمون الان میرم میگیرم بوسم کرد رفت
چند دقیقه گذشت ک با دوتا پلاستیک اومد یکیشو داد بهم گفت برم کارمو انجام بدم رفتم کارارو کردم اومدم بیرون جیمین دستمو گرفت نشوند رو مبل بهم اول ی مسکن داد بعد کیسه اب گرمو گذاشت زیر دلم دمنوشم دریت کرده بود یکم خرتو پرت مثل شکلاتو پاستیل گرفته بود نشستم بغلم سرمو گذاشتم رو شونم با ی دستش زیر دلمو ماساژ میداد با اون یکی دستشم خوراکی میزاشت تو دهنم
داشتیم ادامه فیلمو میدیدیم ک گوشی جیمین زنگ خورد اعضا بودن جواب داد
ته: به به شادوماد ماه عسل خوش میگذره
جیمین: اصلاا عالی شما هم تشریف بیارید چی شده زنگ زدی
ته: برادرم یکم ک ما ات مهربونی اونقدرم با ما مهربون باش مغرور
جیمین: ات با همتون فرق داره داشت حرف میزد ک سرمو بوسید خب چی میخواستی بگی
ته: هیچی یادته مسخرم میمردی من سینگلم اقااا الانم من با لیسا تو رابطم
جیمین: اوو مبارکههه حالا من بگم دو زوج کفتر عاشق
خیلی خب ته من باید برم بعدا حرف میزنیم بای بدون حرفی تلفنو قطع کردم
ات خوابش برده بود بلندش کردم بردم رو تخت گذاشتمش معلومه دلش خیلی درد میکنه کیوت خوابیده بود بخاطر داروهایی ک خورده کنارش خوابیدم با دستم دلشو اروم ماساژ میدادم هوا سرد بود ات خیلی ضعیفه مخصوصا الان ک زمستونم نزدیک بود باید مراقبش بودم کوچولوم سرما نخوره تو فکر بودم ک منم کم کم خوابم برد با حس نوازش از خواب بلند شدم ات بود داشت نازم میکرد
ات: ببخشید هانی بیدارت کردم بوسش کردم گفتم
جیمین: نه بیب اشکال نداره
تازه وسطای شب بود
جیمین: چرا نخوابیدی
ات: ی صداهاییی از تو بیرون میومدم نتونستم بخوابم🥺
بلند شدم رفتم تو حیاط خونه صدای باد بود جیمین: ات چیزی نیست باد داره میاد هوا ابریه صدای اونه نگران نباش بیب اینجا چیزی نیست بیا بخوابیم فردا میریم بیرون ی جایی تو این جنگل هست باید نشونت بدم
ات: باش بوسش کردم شب خوش موچیم
جیمین: لبشو سطحی بوسیدم شب تو هم خوش بیبیم
فردا
پارت بدم امروز میزارم ولی دیر تر شاید گذاشتم بوس بوس 🥰😘♥🙃🤩
جیمین داروهاشو دادم خورد بعد کیمچیو خوردیم رفتیم رو کاناپه نسشتم ات هم اومد تو بغلم باهم داشتیم فیلم میدیدیم ک ات یهو جیغ زد ترسیدم فکر کردم چیزیش شده سریع رقت سمت دستشویی نگران دنبالش رفتم درو بستهبود صداش میزدم جواب نمیداد
ات
داشتیم فیلم میدیدیم از قبل حالم خیلی بهتر بود ک لای پام چیز گرمی خس کردم اول اهمیت ندادم ولی بعد فکر کردن فهمیدم ک وقت پ. ریودیم نزدیکه جیغ زدم رفتم سمت دستشویی تا چک کنم بلههه درست گفتم جیمین از پشت در صدام میکرد حواسم نبود بهش تو فکر بودم ک چیکار کنم پد هم ندارم ک جیمین گفت
جیمین: بیب چی شده تروخدا جواب بده مردم از نگرانی
درو باز کردم ک محکم بغلم کرد با صورتی نگران گفت
جیمین: چیی شده ؟ چرا جیغ زدی؟ حالت بده بریم بیمارستان؟ جاییت درد میکنه:
ات: جیمین جیمین چیزیم نیست فقط
جیمین: فقط چی
ات: با صدای اروم سرو انداختم پایین گفتم
من من پ. ریود شدم پد ندارم ببخشید 😔
جیمین سرمو اورد بالا گفت
جیمین: بیبی من شوهرتم هرچیزیو باید بهم بگی همینجا بمون الان میرم میگیرم بوسم کرد رفت
چند دقیقه گذشت ک با دوتا پلاستیک اومد یکیشو داد بهم گفت برم کارمو انجام بدم رفتم کارارو کردم اومدم بیرون جیمین دستمو گرفت نشوند رو مبل بهم اول ی مسکن داد بعد کیسه اب گرمو گذاشت زیر دلم دمنوشم دریت کرده بود یکم خرتو پرت مثل شکلاتو پاستیل گرفته بود نشستم بغلم سرمو گذاشتم رو شونم با ی دستش زیر دلمو ماساژ میداد با اون یکی دستشم خوراکی میزاشت تو دهنم
داشتیم ادامه فیلمو میدیدیم ک گوشی جیمین زنگ خورد اعضا بودن جواب داد
ته: به به شادوماد ماه عسل خوش میگذره
جیمین: اصلاا عالی شما هم تشریف بیارید چی شده زنگ زدی
ته: برادرم یکم ک ما ات مهربونی اونقدرم با ما مهربون باش مغرور
جیمین: ات با همتون فرق داره داشت حرف میزد ک سرمو بوسید خب چی میخواستی بگی
ته: هیچی یادته مسخرم میمردی من سینگلم اقااا الانم من با لیسا تو رابطم
جیمین: اوو مبارکههه حالا من بگم دو زوج کفتر عاشق
خیلی خب ته من باید برم بعدا حرف میزنیم بای بدون حرفی تلفنو قطع کردم
ات خوابش برده بود بلندش کردم بردم رو تخت گذاشتمش معلومه دلش خیلی درد میکنه کیوت خوابیده بود بخاطر داروهایی ک خورده کنارش خوابیدم با دستم دلشو اروم ماساژ میدادم هوا سرد بود ات خیلی ضعیفه مخصوصا الان ک زمستونم نزدیک بود باید مراقبش بودم کوچولوم سرما نخوره تو فکر بودم ک منم کم کم خوابم برد با حس نوازش از خواب بلند شدم ات بود داشت نازم میکرد
ات: ببخشید هانی بیدارت کردم بوسش کردم گفتم
جیمین: نه بیب اشکال نداره
تازه وسطای شب بود
جیمین: چرا نخوابیدی
ات: ی صداهاییی از تو بیرون میومدم نتونستم بخوابم🥺
بلند شدم رفتم تو حیاط خونه صدای باد بود جیمین: ات چیزی نیست باد داره میاد هوا ابریه صدای اونه نگران نباش بیب اینجا چیزی نیست بیا بخوابیم فردا میریم بیرون ی جایی تو این جنگل هست باید نشونت بدم
ات: باش بوسش کردم شب خوش موچیم
جیمین: لبشو سطحی بوسیدم شب تو هم خوش بیبیم
فردا
پارت بدم امروز میزارم ولی دیر تر شاید گذاشتم بوس بوس 🥰😘♥🙃🤩
۳۵.۶k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.