عاقبت اعتماد⛓️(13)
عاقبت اعتماد⛓️(13)
ات
بعد از این جمله ام به لیا با احساس سوزشی داخل بازوم چشام تار شد و روی زمین افتادم
-سیاهی مطلق*
*
شاید یک هفته هست که تو زندانم وقتی به هوش اومدم جلوی در زندان بودیم باندم رو که دو دستی تقدیم جیمین کردم و خودم هم به راحتی داخل دام افتادم هیچ خبری از لیا ندارم و نمیدونم کجاس و چکار میکنه
امید وارم گیر پلیس نیافته!
جیمین
اون روز لی هان نمرد! به بیمارستان رسوندیمش و حالا تو ی کماعه! و ات حالا یک هفته ای میشه که توی زندان سر میکنه اما این پرونده اینجا تموم نشد! هر چی داریم پیش میریم ماجرا طولانی تر میشه!
ولی حسی که بعد از انداختن ات توی زندان دارم طبیعی نیس! انگار افسرده شدم! یه جورایی حس میکنم ات کاملا بی گناهه! و این منو عذاب میده، که یه آدم بی گناه تو زندان باشه! با توجه به چیزی که اونروز لی هان تعریف کرد
(پارت 12 پارت قبلی، یعنی یه هفته قبل)
فهمیدم که این دعوا بین این دوتا از خیلی وقت پیش بوده! و خاندان هاشون با هم دشمن بودن!
باید بفهمم غذیه چی بوده!
رفتم یه دوش 30 مینی گرفتم و لباس هامو پوشیدم سوئیچ و گوشیمو برداشتم و سمت در رفتم...با آسانسور پایین رفتم و سوار ماشینم شدم و سمت....
ادامه دارد...
اسلاید دوم لباس جیمین
ات
بعد از این جمله ام به لیا با احساس سوزشی داخل بازوم چشام تار شد و روی زمین افتادم
-سیاهی مطلق*
*
شاید یک هفته هست که تو زندانم وقتی به هوش اومدم جلوی در زندان بودیم باندم رو که دو دستی تقدیم جیمین کردم و خودم هم به راحتی داخل دام افتادم هیچ خبری از لیا ندارم و نمیدونم کجاس و چکار میکنه
امید وارم گیر پلیس نیافته!
جیمین
اون روز لی هان نمرد! به بیمارستان رسوندیمش و حالا تو ی کماعه! و ات حالا یک هفته ای میشه که توی زندان سر میکنه اما این پرونده اینجا تموم نشد! هر چی داریم پیش میریم ماجرا طولانی تر میشه!
ولی حسی که بعد از انداختن ات توی زندان دارم طبیعی نیس! انگار افسرده شدم! یه جورایی حس میکنم ات کاملا بی گناهه! و این منو عذاب میده، که یه آدم بی گناه تو زندان باشه! با توجه به چیزی که اونروز لی هان تعریف کرد
(پارت 12 پارت قبلی، یعنی یه هفته قبل)
فهمیدم که این دعوا بین این دوتا از خیلی وقت پیش بوده! و خاندان هاشون با هم دشمن بودن!
باید بفهمم غذیه چی بوده!
رفتم یه دوش 30 مینی گرفتم و لباس هامو پوشیدم سوئیچ و گوشیمو برداشتم و سمت در رفتم...با آسانسور پایین رفتم و سوار ماشینم شدم و سمت....
ادامه دارد...
اسلاید دوم لباس جیمین
۹۳۷
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.