پارت یازده عشق یهویی تهکوک
بعد یک ماه
میچا کوکیا تهیونگ و هانا چیشدن
کوک نیاز به ازدواج دارن یاع
میچا اره باید یه کاری کنیم
کوک چیکار؟
میچا...
پارت ده
میچا بار (خنده شیطانی)
کوک حله
کوک الو هیونگ
ته بله کوک
کوک هیونگ شب با هانا بیا بار
ته باشه
ته جیهوپ هیونگ به هانا بگو بیاد
جیهوپ هانا شییییییی کارت دارن(داد)
هانا اومدم داد نزن گلوت خش برمیداره
هانا اومد
جیهوپ ته کارت داشت
هانا بله تهیونگا
ته امشب منو تو با کوک و میچا میریم بار
هانا باشه
ته ساعت هشت
هانا هله
اماده شدن و رفتن بار
ته ویو
نمیدونم چرا بار همه چاش خالی بود فقد کوک و میچا بودن
کوک اقا دوتا ویسیکی چهار تا لیوان بیا
&چشم
ته چیشده
کوک فقط خودمونیم بابا خودمونی
هانا باشه
نشستن
اوردن ویسکی
میچا خب این ویسکی مال شکا اینم واسه ما
هانا خیلی کمه نه
کوک خیلی(خنده)
هانا ویو
یه احساسی داشتم دوباره میچا میهواد یه کاری کنه ولی خب این حدسخ ولش
شروع کردن به خوردن ویسکی
هر ویسکی مثلا بیست تا استکان کوچیک هست
خوردن ده تا کوک، تهیونگ، هانا، می چا
کوک ومیچا بیش از حد مست شدن کوک و ته رفتن داخل هر اتاق جدا با گرل فرندشون
بریم سمت ته و هانا
ته هانا ببین خنده
هانا چیه خنده
ته خیلی دوست دارم خنده
هانا میدونم منم خنده
ته شروع کرد به بو.. سیدنش
شروع کرد به مارک گذاشتن و صدای هانا کل اتاقو گرفته بود لباس هانا چون یکمی باز بود ته هم تحربک شد
ته بهت نیاز دارم هانا
ته همشروع کرد بعد ده راند
بریم سمت کوک
میچا کوک رو بغل کرد طوری که پاهاش دور کمر کوک بود
و کوک هم میبوسیدش تا اینکه میچا از بغلش اثمد پایین و خواست بره که دستای کوک نزاشتش و کوک هم میچا رو اورد نزدیک و گفت
کوک ببین میدونم نمیخوای ولی بهت نیاز دارم
میچا اممم شاید منم نظرم مثبت باشه
کوک و بعد پونزده راند
کوک میچا رو بغل کرد و لباساش رو پوشید
کوک میچا دلدرد داری؟
میچا به لطفت اره
کوک خب ب یم خونه
میچااره
ته و هانا هم اومدن ته هم هانا رو براید استایل بغل کرده بود
میچا اومد پایین
میچا زوج های خوشگل سوپرایز داریم واستون
میچا چشاتونو ببندید
تهانا چشم
یهو حلقه هارو گذاشت توی دستشون
ته داداششششش الان موقع بوددد
کوک با کاری که میچا خانم ریخته بود بله
کوک یه سوپرایز دیگه هم هست
ته چی
کوک بیاین
هانا ویو
نمیدونم منظورش چی بود ولی سوار ماشین شدیم رفتیم رسیدیم به یه قصر
میچا کوکیا تهیونگ و هانا چیشدن
کوک نیاز به ازدواج دارن یاع
میچا اره باید یه کاری کنیم
کوک چیکار؟
میچا...
پارت ده
میچا بار (خنده شیطانی)
کوک حله
کوک الو هیونگ
ته بله کوک
کوک هیونگ شب با هانا بیا بار
ته باشه
ته جیهوپ هیونگ به هانا بگو بیاد
جیهوپ هانا شییییییی کارت دارن(داد)
هانا اومدم داد نزن گلوت خش برمیداره
هانا اومد
جیهوپ ته کارت داشت
هانا بله تهیونگا
ته امشب منو تو با کوک و میچا میریم بار
هانا باشه
ته ساعت هشت
هانا هله
اماده شدن و رفتن بار
ته ویو
نمیدونم چرا بار همه چاش خالی بود فقد کوک و میچا بودن
کوک اقا دوتا ویسیکی چهار تا لیوان بیا
&چشم
ته چیشده
کوک فقط خودمونیم بابا خودمونی
هانا باشه
نشستن
اوردن ویسکی
میچا خب این ویسکی مال شکا اینم واسه ما
هانا خیلی کمه نه
کوک خیلی(خنده)
هانا ویو
یه احساسی داشتم دوباره میچا میهواد یه کاری کنه ولی خب این حدسخ ولش
شروع کردن به خوردن ویسکی
هر ویسکی مثلا بیست تا استکان کوچیک هست
خوردن ده تا کوک، تهیونگ، هانا، می چا
کوک ومیچا بیش از حد مست شدن کوک و ته رفتن داخل هر اتاق جدا با گرل فرندشون
بریم سمت ته و هانا
ته هانا ببین خنده
هانا چیه خنده
ته خیلی دوست دارم خنده
هانا میدونم منم خنده
ته شروع کرد به بو.. سیدنش
شروع کرد به مارک گذاشتن و صدای هانا کل اتاقو گرفته بود لباس هانا چون یکمی باز بود ته هم تحربک شد
ته بهت نیاز دارم هانا
ته همشروع کرد بعد ده راند
بریم سمت کوک
میچا کوک رو بغل کرد طوری که پاهاش دور کمر کوک بود
و کوک هم میبوسیدش تا اینکه میچا از بغلش اثمد پایین و خواست بره که دستای کوک نزاشتش و کوک هم میچا رو اورد نزدیک و گفت
کوک ببین میدونم نمیخوای ولی بهت نیاز دارم
میچا اممم شاید منم نظرم مثبت باشه
کوک و بعد پونزده راند
کوک میچا رو بغل کرد و لباساش رو پوشید
کوک میچا دلدرد داری؟
میچا به لطفت اره
کوک خب ب یم خونه
میچااره
ته و هانا هم اومدن ته هم هانا رو براید استایل بغل کرده بود
میچا اومد پایین
میچا زوج های خوشگل سوپرایز داریم واستون
میچا چشاتونو ببندید
تهانا چشم
یهو حلقه هارو گذاشت توی دستشون
ته داداششششش الان موقع بوددد
کوک با کاری که میچا خانم ریخته بود بله
کوک یه سوپرایز دیگه هم هست
ته چی
کوک بیاین
هانا ویو
نمیدونم منظورش چی بود ولی سوار ماشین شدیم رفتیم رسیدیم به یه قصر
۱۱.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.