زندگی با یک مافیا 🖤🙂
p16
هوپ : امشب نقشه رو عملی میکنیم
شوگا : اوک
( شب )
هوپ : آماده ای ؟
شوگا : یسسسسسس
هوپ : اوک فایتینگ منم از دور کمکت میکنم
شوگا : اوک من رفتم
هوپ : فایتینگ
رفتم به عمارت دونگ گو
همون طور که هوپ گفته بود دوتا نگهبان در اصلی خواب بودن
پس من از در اصلی رفتم و وارد آشپز خونه شدم و کلید رو از تو پیش بند اجوما برداشتم و به طبقه ی بالا رفتم !
از اون چیزی که من فکر میکردم آسون تر بود
در اتاق ات رو باز کردم خیلی کیوت خوابیده بود بیدارش کردم
یاد اون موقع افتادم که میخواستم از پرورشگاه فرار کنیم !
بیدارش کردم
شوگا : ات ات بیدار شو !
ات : اههه ولم کن میخوام بخوابم
شوگا : ات ات منم
ات یک لحظه ساکت موند و بعد گفت
ات : شوگا ؟
شوگا : اره اره منم بیا از این جهنم دره ببرمت
ات رو تخت نشست و گفت
ات : تو مافیایی ؟
شوگا : اره هستم بزرگترین و خطرناک ترین مافیا هم هستم
ات : پس چرا به من کمک کردی فرار کنم ؟ چرا دوسال پشت سر هم بهم توی پرورشگاه سر میزدم ؟ چرا به من کمک کردی یه مدل معروف بشم ؟ چرا ؟
شوگا : جواب همشون رو بهت میدم اول بیا از اینجا بریم !
ات : باشه
با ات یک طناب پیدا کردیم و من پنجره رو شکستم بدون هیچ صدایی طناب وصل کردیم و ازش پایین اومدیم
دست رو گرفتم و بردم تو ماشین و به سمت عمارت خودمون حرکت کردیم
وقتی رسیدیم همه اعضا شوکه شده بودن بجز هوپ که خودش نقشه رو گفته بود
تهیونگ : اوووو شوگا پس بلخره ات رو نجات دادی
شوگا : یسسس
جونگ کوک : بچه ها بیاین بریم بخوابیم
اعضا : اوک
اعضا رفتن خوابیدن منم تا اتاق ات باهاش رفتم
ات رو تخت نشست و گفت
ات : خوب جواب سوال هام رو بده !
شوگا : همشون تو ی جمله خلاصه میشه
ات : خوب !
شوگا : من عاشقت شدم از اون موقع ❤️
خ
م
ا
ر
ی
برای پارت بعد :
لایک : ۵ تا
کامنت : نمیخوام
دوستون دارم بای بای 💋❤️
هوپ : امشب نقشه رو عملی میکنیم
شوگا : اوک
( شب )
هوپ : آماده ای ؟
شوگا : یسسسسسس
هوپ : اوک فایتینگ منم از دور کمکت میکنم
شوگا : اوک من رفتم
هوپ : فایتینگ
رفتم به عمارت دونگ گو
همون طور که هوپ گفته بود دوتا نگهبان در اصلی خواب بودن
پس من از در اصلی رفتم و وارد آشپز خونه شدم و کلید رو از تو پیش بند اجوما برداشتم و به طبقه ی بالا رفتم !
از اون چیزی که من فکر میکردم آسون تر بود
در اتاق ات رو باز کردم خیلی کیوت خوابیده بود بیدارش کردم
یاد اون موقع افتادم که میخواستم از پرورشگاه فرار کنیم !
بیدارش کردم
شوگا : ات ات بیدار شو !
ات : اههه ولم کن میخوام بخوابم
شوگا : ات ات منم
ات یک لحظه ساکت موند و بعد گفت
ات : شوگا ؟
شوگا : اره اره منم بیا از این جهنم دره ببرمت
ات رو تخت نشست و گفت
ات : تو مافیایی ؟
شوگا : اره هستم بزرگترین و خطرناک ترین مافیا هم هستم
ات : پس چرا به من کمک کردی فرار کنم ؟ چرا دوسال پشت سر هم بهم توی پرورشگاه سر میزدم ؟ چرا به من کمک کردی یه مدل معروف بشم ؟ چرا ؟
شوگا : جواب همشون رو بهت میدم اول بیا از اینجا بریم !
ات : باشه
با ات یک طناب پیدا کردیم و من پنجره رو شکستم بدون هیچ صدایی طناب وصل کردیم و ازش پایین اومدیم
دست رو گرفتم و بردم تو ماشین و به سمت عمارت خودمون حرکت کردیم
وقتی رسیدیم همه اعضا شوکه شده بودن بجز هوپ که خودش نقشه رو گفته بود
تهیونگ : اوووو شوگا پس بلخره ات رو نجات دادی
شوگا : یسسس
جونگ کوک : بچه ها بیاین بریم بخوابیم
اعضا : اوک
اعضا رفتن خوابیدن منم تا اتاق ات باهاش رفتم
ات رو تخت نشست و گفت
ات : خوب جواب سوال هام رو بده !
شوگا : همشون تو ی جمله خلاصه میشه
ات : خوب !
شوگا : من عاشقت شدم از اون موقع ❤️
خ
م
ا
ر
ی
برای پارت بعد :
لایک : ۵ تا
کامنت : نمیخوام
دوستون دارم بای بای 💋❤️
۱۰.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.