هزارتو عشق(1)part
حس عجیبی داشتم دلشوره بدی بود نمیدونم چرا بی اهمیت ریموت در رو زدم و در باز شد پورشه مشکیمو توی پارکینگ پارک کردم و مثل همیشه با استایل مشکی پیاده شدم عینک شَنلم رو از روی چشمام برداشتم و در ماشین رو بستم
دستمو لای موهام کشیدم و چتری هامو صاف کردم
از توی پارکینگ بیرون اومدم
تمام گانگستر ها جلوم زانو زدن
نگاه سردمو بهشون زدم و با پوزخند لب زدم
_میتونید بلند شید تن لشا
همه باهم:چشم خانم
رمز در رو زدم و وارد عمارت شدم
به سمت اتاقم راه افتادم که با صدای مادرم متوقف شدم
^چوی ا.ت
_بله مادر
یکم استرس گرفته بودم ولی بروز ندادم
^وقتشه
_وقت چی مامان
^وقتشه با تهیونگ ازدواج کنی
_چ..چی
^گفتم وقتشه با تهیونگ ازدواج کنی
_نه با آینده من بازی نکنید
مادر ا.ت اومد یکی خوابوند توی گوشش
جوری که گردنش برگشت به سمت مخالفش
^تو مجبوری فهمیدی؟(داد)
...._
^گفتم فهمیدی؟
_ب..بله مادر
چرا باید با اون پسر دایی عوضیم ازدواج کنم
چون باند مافیاییمون با متحد شدن هم دیگه قوی تر شه؟هه براتون متاسفم
با سرعت خودمو به بالا رسوندم و در اتاقمو کوبیدم
هرچی رو میز آرایشم بود ریختم روی زمین
به موهام چنگی زدم و روی تخت نشستم و با یه لیوان آب خودمو آروم کردم
انقد محکم لیوان رو روی میز کبوندم که خورد شد
_اما چوی ا.ت تو به این راحتیا پا نمیدی حالا حالاها باید دنبالت بدوئن
با فکر که توی سرم اومد لبخندی به افکار پلیدم زدم و با یه لیوان شراب قرمز توی بالکن نشستم و نقشه ام رو مرور کردم
_هرچی نباشه من دختر تو هستم
کیم سوجین
مار توی آستینت پرورش دادی که خودت هنوز خبر نداری...
تماممم پارت اول دوست داشتید؟
ولی اونطور که تصور میکنید اتفاق نمیوفته هر پارت قراره بیشتر از قبل هیجان زده و متعجب شید
شرطام برای پارت بعد
۱۰ لایک
راستی فصل دو خیانت کردی ولی من لعنتی هنوز عاشقتم تو راهه به خاطر درخواست های خیلیاتون
#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی
دستمو لای موهام کشیدم و چتری هامو صاف کردم
از توی پارکینگ بیرون اومدم
تمام گانگستر ها جلوم زانو زدن
نگاه سردمو بهشون زدم و با پوزخند لب زدم
_میتونید بلند شید تن لشا
همه باهم:چشم خانم
رمز در رو زدم و وارد عمارت شدم
به سمت اتاقم راه افتادم که با صدای مادرم متوقف شدم
^چوی ا.ت
_بله مادر
یکم استرس گرفته بودم ولی بروز ندادم
^وقتشه
_وقت چی مامان
^وقتشه با تهیونگ ازدواج کنی
_چ..چی
^گفتم وقتشه با تهیونگ ازدواج کنی
_نه با آینده من بازی نکنید
مادر ا.ت اومد یکی خوابوند توی گوشش
جوری که گردنش برگشت به سمت مخالفش
^تو مجبوری فهمیدی؟(داد)
...._
^گفتم فهمیدی؟
_ب..بله مادر
چرا باید با اون پسر دایی عوضیم ازدواج کنم
چون باند مافیاییمون با متحد شدن هم دیگه قوی تر شه؟هه براتون متاسفم
با سرعت خودمو به بالا رسوندم و در اتاقمو کوبیدم
هرچی رو میز آرایشم بود ریختم روی زمین
به موهام چنگی زدم و روی تخت نشستم و با یه لیوان آب خودمو آروم کردم
انقد محکم لیوان رو روی میز کبوندم که خورد شد
_اما چوی ا.ت تو به این راحتیا پا نمیدی حالا حالاها باید دنبالت بدوئن
با فکر که توی سرم اومد لبخندی به افکار پلیدم زدم و با یه لیوان شراب قرمز توی بالکن نشستم و نقشه ام رو مرور کردم
_هرچی نباشه من دختر تو هستم
کیم سوجین
مار توی آستینت پرورش دادی که خودت هنوز خبر نداری...
تماممم پارت اول دوست داشتید؟
ولی اونطور که تصور میکنید اتفاق نمیوفته هر پارت قراره بیشتر از قبل هیجان زده و متعجب شید
شرطام برای پارت بعد
۱۰ لایک
راستی فصل دو خیانت کردی ولی من لعنتی هنوز عاشقتم تو راهه به خاطر درخواست های خیلیاتون
#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی
۲۸.۹k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.