پارتblood13
جین با وحشت گفت:چی شده جیسو خوبی
جیسو:دزد میکنه و همینجوری گریه میکرد
جین:یکم استراحت کن حالت خوب میشه
_____________________
جیسو رو پیدا کردین!؟
نه تهیونگ هزجا گشتم نتوستم الان دوهفته هست نیست
_ههه از کشور خارج شده اون تنها کسیه که میتونه منو نابود کنه!باید بکشیمش برو از مردم مالیات هارو چهار برابر کن
جنی:باش
ههع خودتو مرده فرض کن جیسو🤡
_______
پزشک:خوب میدونم بعتون شک وارد شده اما باید مراقب باشید زخم پاره نشه لطفا مراقبشون بلشید
جین:خودم مراقبشم
جیسو:لازم نیست میخوام تنها باشم
جین واقعا عاشق جیسو بود و بفکرش بود اما جیسو یک ادم دیگه شده بود از اون ادم کیوت و ناز الان یک رنگ دیگع به خودش داشت
جیسو:برو دیگه
جین #
خیلی نگرانش بودم قلبم درد میکرد واقعا حس عجیبی بود اما هرچی بود بد بود ازاون ادم کیوت فقط الان چهرشو داره نمیخنده
جیسو:برو دیگه
با حرفش از تو فکر دراومدم
_اما...
جیسو:گفتم برو دیگهه
نمیدونم چی شد چرا اینکارو کردم اما لبامو روی لباش گذاشتم
(پزشک بدبخت اون وسط .........خدا خودش زنده بزارتش چسمای پاکش😂😂😂)
#جیسو
توی فکر بود دلم پر بود نمیتونستم به یک ادمی که یکماه فقط دیدمش بگم من به مادرمم هیجی نمگفتم واقعا دیگه نمیتونستم تحمل کنم یاید میرختمش دور میخواستم گریه کنم
اگه همچی رو میگفتم شاید متنفر ازم میشد از برادرم لا اینکه اون همه بلا سرم اورد من دوسش دارم خیلیی
که از فکر دراومدم اونم داشت فکر مبکرد
_برو دیگه
که یهو لباشو روی لبام حس کردم شک گرفته بودم تاحالا بوسه نداشتم
همینجوری مک میزد که دیگه برای نفس کشیدن از هم جدا شدیم،
(اقا اون پزشک بدبخت رفت پیش خداوند😂)
سرشو روی سرم گذاشت یک میلی متر فاصله داشتیم
من همینجوری خوشکم زده بود
........که یهو....
درخماری بمانید دوستانم😂😂😂پارت بعدیوبیشتر از ۳۰ تا باید بشه و لطفا باجنبه ها هم بخونن و خواهش میکنم فقط نخونید کامتت یادتون نره بیشتر از ۱۵ تا خوب هروقت شد من اماده دارم میزارم
جیسو:دزد میکنه و همینجوری گریه میکرد
جین:یکم استراحت کن حالت خوب میشه
_____________________
جیسو رو پیدا کردین!؟
نه تهیونگ هزجا گشتم نتوستم الان دوهفته هست نیست
_ههه از کشور خارج شده اون تنها کسیه که میتونه منو نابود کنه!باید بکشیمش برو از مردم مالیات هارو چهار برابر کن
جنی:باش
ههع خودتو مرده فرض کن جیسو🤡
_______
پزشک:خوب میدونم بعتون شک وارد شده اما باید مراقب باشید زخم پاره نشه لطفا مراقبشون بلشید
جین:خودم مراقبشم
جیسو:لازم نیست میخوام تنها باشم
جین واقعا عاشق جیسو بود و بفکرش بود اما جیسو یک ادم دیگه شده بود از اون ادم کیوت و ناز الان یک رنگ دیگع به خودش داشت
جیسو:برو دیگه
جین #
خیلی نگرانش بودم قلبم درد میکرد واقعا حس عجیبی بود اما هرچی بود بد بود ازاون ادم کیوت فقط الان چهرشو داره نمیخنده
جیسو:برو دیگه
با حرفش از تو فکر دراومدم
_اما...
جیسو:گفتم برو دیگهه
نمیدونم چی شد چرا اینکارو کردم اما لبامو روی لباش گذاشتم
(پزشک بدبخت اون وسط .........خدا خودش زنده بزارتش چسمای پاکش😂😂😂)
#جیسو
توی فکر بود دلم پر بود نمیتونستم به یک ادمی که یکماه فقط دیدمش بگم من به مادرمم هیجی نمگفتم واقعا دیگه نمیتونستم تحمل کنم یاید میرختمش دور میخواستم گریه کنم
اگه همچی رو میگفتم شاید متنفر ازم میشد از برادرم لا اینکه اون همه بلا سرم اورد من دوسش دارم خیلیی
که از فکر دراومدم اونم داشت فکر مبکرد
_برو دیگه
که یهو لباشو روی لبام حس کردم شک گرفته بودم تاحالا بوسه نداشتم
همینجوری مک میزد که دیگه برای نفس کشیدن از هم جدا شدیم،
(اقا اون پزشک بدبخت رفت پیش خداوند😂)
سرشو روی سرم گذاشت یک میلی متر فاصله داشتیم
من همینجوری خوشکم زده بود
........که یهو....
درخماری بمانید دوستانم😂😂😂پارت بعدیوبیشتر از ۳۰ تا باید بشه و لطفا باجنبه ها هم بخونن و خواهش میکنم فقط نخونید کامتت یادتون نره بیشتر از ۱۵ تا خوب هروقت شد من اماده دارم میزارم
۱۵.۳k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.