پارت یک
دان بی:
با تابش نور خورشید از خاب بیدار شدم آه باز روز جدید شروع شد که دیدم یونا داره زنگ میزنه
یونا:سلام بز دریایی
دان بی:سلام عنتر برقی
یونا:باش باش بیخی چطوری امروز وقتت خالیه؟
دانبی:آره چه طور
یونا:با آیو میخام برم جنگل گفتم تو ام بیلی تنها نباشیم
دانبی:اوکی ساعت چند
یونا:ساعت شیش راه میرفتیم ک هشت اونجا باشیم
دان بی:باش
یونا:دانبی حاضر باشی اومدم نیام دوساعت آلاف شیم بگی فلان نکردم ملان نکردم من حالیم نیسا(جیغ)
دان بی:باشه بابا یه نفس بگیرررر
یونا:باییی
دان بی:باییی
ویو دان بی
این دختره ام دیوونستا آخ برم یچی بخورم رفتم طبقه پایین ک یادم افتاد دستشویی نرفتم رفتم دستشویی(چیه می خای بگم چیکار کرد تو میری دستشویی چیکار میکنی)
اومدم بیرون رفتم پایین صبحونه خوردم خوب چیکار کنیم بعد پریدم طرف گوشی ک بلا فاصله شاشم گرفت رفتم شاشیدم دوباره اومدم آخيش رفتم تو گوشی ول چرخیدم بعدم ساعتو نگاه کردم چهار بود شت من فقط دوساعت وقت دارم حمله کردم ب طرف حموم رفتم تو وان دوش گرفتم اومدم بیرون ساعت ۴/۵بود (ادمین گشادهه) خوب دیدم باز دیره رفتم موهامو خشک کرد از اونجایی ک موهام موجیه نیاز نیس بهش حالت بدم بعد رفتم یه ست جنگلی زدمو یه آرایش ملیح و ساده کردم و وسایلمو جمع کردم دیم ۵/۴۶دیقس آناناس که یونا و آیو برسن که صدای بوق شنیدم رفتم دم در که .......
خمارییی اگه خوشتون اومد لایک کنید وتو کامنتا بهم بگید ادامه بدم یانه مرسی گشنگااا
با تابش نور خورشید از خاب بیدار شدم آه باز روز جدید شروع شد که دیدم یونا داره زنگ میزنه
یونا:سلام بز دریایی
دان بی:سلام عنتر برقی
یونا:باش باش بیخی چطوری امروز وقتت خالیه؟
دانبی:آره چه طور
یونا:با آیو میخام برم جنگل گفتم تو ام بیلی تنها نباشیم
دانبی:اوکی ساعت چند
یونا:ساعت شیش راه میرفتیم ک هشت اونجا باشیم
دان بی:باش
یونا:دانبی حاضر باشی اومدم نیام دوساعت آلاف شیم بگی فلان نکردم ملان نکردم من حالیم نیسا(جیغ)
دان بی:باشه بابا یه نفس بگیرررر
یونا:باییی
دان بی:باییی
ویو دان بی
این دختره ام دیوونستا آخ برم یچی بخورم رفتم طبقه پایین ک یادم افتاد دستشویی نرفتم رفتم دستشویی(چیه می خای بگم چیکار کرد تو میری دستشویی چیکار میکنی)
اومدم بیرون رفتم پایین صبحونه خوردم خوب چیکار کنیم بعد پریدم طرف گوشی ک بلا فاصله شاشم گرفت رفتم شاشیدم دوباره اومدم آخيش رفتم تو گوشی ول چرخیدم بعدم ساعتو نگاه کردم چهار بود شت من فقط دوساعت وقت دارم حمله کردم ب طرف حموم رفتم تو وان دوش گرفتم اومدم بیرون ساعت ۴/۵بود (ادمین گشادهه) خوب دیدم باز دیره رفتم موهامو خشک کرد از اونجایی ک موهام موجیه نیاز نیس بهش حالت بدم بعد رفتم یه ست جنگلی زدمو یه آرایش ملیح و ساده کردم و وسایلمو جمع کردم دیم ۵/۴۶دیقس آناناس که یونا و آیو برسن که صدای بوق شنیدم رفتم دم در که .......
خمارییی اگه خوشتون اومد لایک کنید وتو کامنتا بهم بگید ادامه بدم یانه مرسی گشنگااا
۷.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.