دزیره
پارت ۹
* شب*
یونا: واااووو ساعت ۷ شدهها
ته: ها؟..چی؟..چخبره؟ ( سرمو از کتاب بلند کردم)
یونا: هوا تاریک شده
ته: پس وقت فیلمه😈 ( به به عالی شد)
یونا:😂
ته: اول پیتزا و یکم خوراکی سفارش بدم بعد شروع کنیم 😂😈
یونا: باشه
ته: ( یونا رفت دستشویی* ( بهترین موقع اس) یه فیلمی که مطمئن بودم صحنه داره گذاشتم..آخ جون😈..اوه اومد)
یونا: خب؟.. انتخاب کردی؟
ته: اهوم..( فیلم صحنه دار شد)
یونا: یاااا تو عمدا گذاشتی نه؟
ته: حیحیی
یونا: مرض..اوقق حالم بد شدد
ته:(خندیدن).. راستی تو به لبات ژل زدی یا خودیه؟
یونا: خودیه باباااا..چرا میپرسی؟
ته: همینطوری بابا
* شب*
یونا: واااووو ساعت ۷ شدهها
ته: ها؟..چی؟..چخبره؟ ( سرمو از کتاب بلند کردم)
یونا: هوا تاریک شده
ته: پس وقت فیلمه😈 ( به به عالی شد)
یونا:😂
ته: اول پیتزا و یکم خوراکی سفارش بدم بعد شروع کنیم 😂😈
یونا: باشه
ته: ( یونا رفت دستشویی* ( بهترین موقع اس) یه فیلمی که مطمئن بودم صحنه داره گذاشتم..آخ جون😈..اوه اومد)
یونا: خب؟.. انتخاب کردی؟
ته: اهوم..( فیلم صحنه دار شد)
یونا: یاااا تو عمدا گذاشتی نه؟
ته: حیحیی
یونا: مرض..اوقق حالم بد شدد
ته:(خندیدن).. راستی تو به لبات ژل زدی یا خودیه؟
یونا: خودیه باباااا..چرا میپرسی؟
ته: همینطوری بابا
۱۰.۰k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.