من و تو
من و تو
part3
ویو ا. ت
اوفففف بلاخره زنگ اخر خوردو همه از کلاس رفتن بیرون داشتم وسایلمو جمع میکردم که کوک گفت
کوک: میخوای تا خونه برسونمت اخه کارت دارم
ا. ت :باشه
به نفع من شد چون اصلا حال راه رفتن نداشتم
کوک رفت تا ماشینشو بیاره منم منتظر موندم که ی مرده دم گوشم گفت
مرده : هنوزم بدن خوبی داری
با این حرفش جون تو تنم نمونده بود که فهمیدم این همون یارو که منو دزدید چهرشو ندیدم چو ن پشتش بهم بود اومد که بهم دست بزنه جئون کوک اومد و دید که یکی داره منو میدزده اومدو یارورو ناکار کرد مرده از ترس رفت منم که حسابی ترسیده بودمو گریه میکردم کوکو بغل کردم و گفتم
ویو کوک
با ماشین اومدم دنبال ا. ت تا سوار شه دیدم ی مرده دهن ا. ت و گرفته و داره با خودش ا. ت و میبره از ماشین پیاده شدم و یارورو به فنا دادم ا. ت خیلی ترسیده بود و گریه میکرد سعی کردم ارومش کنم که بغلم کرد و گفت
ا. ت : ممنونم من واقعا هق هق ممنونم
ویو کوک
نمی..... نمیدونم چرا قلبم انقدر تند میزنه وایی اینجا چرا انقدر گرمه نکنه نکن.. که من عا.... عاشقش شدم نه نه امکان نداره
ویو ا. ت
نمیدونم چرا بغلش کردم ولی تو بغلش احساس امنیت میکردم نه.... نکنه من......
کوک : خواهش میکنم باید بیشتر حواست به خودت باشه حالا برو بشین تو ماشین بریم
ا. ت : ب.. باشه هق
ویو کوک
خیلی تو ماشین حالش بد بود پس تصمیم گرفتم چیزی بهش نگم و برسونمش خونه که...
part3
ویو ا. ت
اوفففف بلاخره زنگ اخر خوردو همه از کلاس رفتن بیرون داشتم وسایلمو جمع میکردم که کوک گفت
کوک: میخوای تا خونه برسونمت اخه کارت دارم
ا. ت :باشه
به نفع من شد چون اصلا حال راه رفتن نداشتم
کوک رفت تا ماشینشو بیاره منم منتظر موندم که ی مرده دم گوشم گفت
مرده : هنوزم بدن خوبی داری
با این حرفش جون تو تنم نمونده بود که فهمیدم این همون یارو که منو دزدید چهرشو ندیدم چو ن پشتش بهم بود اومد که بهم دست بزنه جئون کوک اومد و دید که یکی داره منو میدزده اومدو یارورو ناکار کرد مرده از ترس رفت منم که حسابی ترسیده بودمو گریه میکردم کوکو بغل کردم و گفتم
ویو کوک
با ماشین اومدم دنبال ا. ت تا سوار شه دیدم ی مرده دهن ا. ت و گرفته و داره با خودش ا. ت و میبره از ماشین پیاده شدم و یارورو به فنا دادم ا. ت خیلی ترسیده بود و گریه میکرد سعی کردم ارومش کنم که بغلم کرد و گفت
ا. ت : ممنونم من واقعا هق هق ممنونم
ویو کوک
نمی..... نمیدونم چرا قلبم انقدر تند میزنه وایی اینجا چرا انقدر گرمه نکنه نکن.. که من عا.... عاشقش شدم نه نه امکان نداره
ویو ا. ت
نمیدونم چرا بغلش کردم ولی تو بغلش احساس امنیت میکردم نه.... نکنه من......
کوک : خواهش میکنم باید بیشتر حواست به خودت باشه حالا برو بشین تو ماشین بریم
ا. ت : ب.. باشه هق
ویو کوک
خیلی تو ماشین حالش بد بود پس تصمیم گرفتم چیزی بهش نگم و برسونمش خونه که...
۱۱.۸k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.