دوپارتی (p1)
ساعت ۲ شب بود
تو و هیون دعوای شدیدی کرده بودید و اون چند ساعت پیش از خونه زد بیرون تا آروم بشه.
ویو ا.ت
تاریکی و سکوت توی خونه موج میزد نمیتونستم اون حرفو هضم کنم حتی باورم نمیشد که اون اینو گفته باشه ولی اگر خواستش اینه چون دوستش دارم این کارو میکنم.
ویو هیون
من واقعا از دستش عصبانی شدم و دست خودم نبود که اون حرفو بهش زدم من واقعا احساس گناه میکنم بهش گفتم که کاش میمردی. دیگه نمیتونم تحمل کنم باید برم پیشش.
ویو ا.ت
من آمادم من میخوام بمیرم تا اونم راحت شه. مون هیونجینو دوست دارم دلم نمیخواد با وجود من عذاب بکشه پس چیزی که میخواد رو تقدیمش میکنم. فکر کنم این تنها خواسته ایه که میتونم براش برآورده کنم.
ویو هیون
فقط باید تند تر برم دارم از دستش میدم
تو و هیون دعوای شدیدی کرده بودید و اون چند ساعت پیش از خونه زد بیرون تا آروم بشه.
ویو ا.ت
تاریکی و سکوت توی خونه موج میزد نمیتونستم اون حرفو هضم کنم حتی باورم نمیشد که اون اینو گفته باشه ولی اگر خواستش اینه چون دوستش دارم این کارو میکنم.
ویو هیون
من واقعا از دستش عصبانی شدم و دست خودم نبود که اون حرفو بهش زدم من واقعا احساس گناه میکنم بهش گفتم که کاش میمردی. دیگه نمیتونم تحمل کنم باید برم پیشش.
ویو ا.ت
من آمادم من میخوام بمیرم تا اونم راحت شه. مون هیونجینو دوست دارم دلم نمیخواد با وجود من عذاب بکشه پس چیزی که میخواد رو تقدیمش میکنم. فکر کنم این تنها خواسته ایه که میتونم براش برآورده کنم.
ویو هیون
فقط باید تند تر برم دارم از دستش میدم
۱.۷k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.