فیک جیمین pt³
+صبح بخیر
-صبح بخیر یون سو
+مامانم اینا کجان
-هنوز خوابن
+اها
•این پسر چطور میتونه آنقدر تو دل برو باشه چویی اخه نگاش کن حق هم دارن صداش میکنن جوجه هییی … • بعد از فکر گردن به این جوجه کوچولو رفتم تو گوشی و لیا پیام داده بود
/سلوم
+کارت
/بی تلبیت بلد نیستی با من دلست حرف بزنی ؟
+نوچ ولی از تو بهتر حرف میزنم
/حالا بگو ببینم خونه جدید خوش میگذره
+خب اره بد نیست ولی پارک یه پسر داره یعنی جیگر دلم میخواد لباسم بخور..
/میدونی تو اولین نفرس هستی که میخوای لب داداش رو بخوری
+منظورم اون جوری نبود فقط خیلی کیوته
/یه عکس بده
+حالا باشه برا بعد من باید با بای
همون لحظه مامانم و آقای پارک اومدن بیرون
-به جایی تشریف میبرید
^اگر اجازت بدی میرم ماه عسل
+واو خوش بگذره ولی ما چی میشیم
*یا یون سو نکنه باید شما رو هم مثل بچه های دوساله با خودمون ببریم
+همینجوری گفتم 🥲 کی برمیگردید
^شاید سه هفته دیگه اگر هانا بخواد میتونی بیشتر هم بمونیم
*اومو عاشقتم
+میشه عشق بازیاتون رو بزاریم وقتی که رفتین اونجا انجام بدید
^یه خنده میکنه و میگه چشم
*ما دیگه بریم خدافظ بچه ها
-،+ خدافظ
…
چهار روز بعد
-یون سو میخوای بریم بیرون یکم بیرون و دور بزنیم
+اممم بریم من اوکیم فقط وایسا لباسام رو بپوشم و بیام
-باشه
رفتم تو اتاقم یه آرایش کم کردم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون و با موچی سوار ماشینش شدیم و راه افتادیم
-یون سو میدونی من اینهارو خیلی دوست دارم
+میتونم بپرسم چرا
-هر وقت ناراحت بودم مامانم کن و نیاورد اینجا تا آروم شم
+اوه
-بیخیال اینا میخواستم بهت یه چیزی بگم
+میشنوم
-من .. من
-صبح بخیر یون سو
+مامانم اینا کجان
-هنوز خوابن
+اها
•این پسر چطور میتونه آنقدر تو دل برو باشه چویی اخه نگاش کن حق هم دارن صداش میکنن جوجه هییی … • بعد از فکر گردن به این جوجه کوچولو رفتم تو گوشی و لیا پیام داده بود
/سلوم
+کارت
/بی تلبیت بلد نیستی با من دلست حرف بزنی ؟
+نوچ ولی از تو بهتر حرف میزنم
/حالا بگو ببینم خونه جدید خوش میگذره
+خب اره بد نیست ولی پارک یه پسر داره یعنی جیگر دلم میخواد لباسم بخور..
/میدونی تو اولین نفرس هستی که میخوای لب داداش رو بخوری
+منظورم اون جوری نبود فقط خیلی کیوته
/یه عکس بده
+حالا باشه برا بعد من باید با بای
همون لحظه مامانم و آقای پارک اومدن بیرون
-به جایی تشریف میبرید
^اگر اجازت بدی میرم ماه عسل
+واو خوش بگذره ولی ما چی میشیم
*یا یون سو نکنه باید شما رو هم مثل بچه های دوساله با خودمون ببریم
+همینجوری گفتم 🥲 کی برمیگردید
^شاید سه هفته دیگه اگر هانا بخواد میتونی بیشتر هم بمونیم
*اومو عاشقتم
+میشه عشق بازیاتون رو بزاریم وقتی که رفتین اونجا انجام بدید
^یه خنده میکنه و میگه چشم
*ما دیگه بریم خدافظ بچه ها
-،+ خدافظ
…
چهار روز بعد
-یون سو میخوای بریم بیرون یکم بیرون و دور بزنیم
+اممم بریم من اوکیم فقط وایسا لباسام رو بپوشم و بیام
-باشه
رفتم تو اتاقم یه آرایش کم کردم و لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون و با موچی سوار ماشینش شدیم و راه افتادیم
-یون سو میدونی من اینهارو خیلی دوست دارم
+میتونم بپرسم چرا
-هر وقت ناراحت بودم مامانم کن و نیاورد اینجا تا آروم شم
+اوه
-بیخیال اینا میخواستم بهت یه چیزی بگم
+میشنوم
-من .. من
۸.۰k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.