نفرت و عشق🖤❤️¹¹

« ا.ت»
10» دقیقه گذشت رفتم بهش سر بزنم
رفتم دیدم که خوابیده
یک دادی زدم و گفتم: یااااا بلند شو دیگه ۱
& اههه بلند شدم(خوابالو)
+ آفرین ببینم بلند نشدی من می‌دونم با تو
& اوک اوکی برو
+ ببین...
& برووووو( با داد)
رفتم بیرون از اتاقش منم برم حاظر شم
داشتم لباس عوض میکردم که شوگا زنگ زد
+ الو سلام
_ سلام میگم کجایی؟
+ لیسا داره لباس عوض می‌کنه فکر کنم حدود یک ربع دیگه برسیم
_ اوکی پس منتظرم
+ شوگا
_ هوم
+ آیا تو نمی‌خوای آدرس این رستوران لعنتی را بفرستی
_, ها.. اوکی اوکی می‌فرستم
+ اوکی بای
_ بای
قط کردم رفتم ارایشمو کردم حاظر بودم منتظر لیسا بودم بعد چند دقیقه آمد
+اوهه چقدر قشنگ شدی اونی
& مرسی🤧 تو هم همینطور
[ ادمین :اه اه چندشا ] (+& خفه شو) [ ادمین: اوکی اوکی]
سوار ماشین شدن به آدرسی که شوگا فرستاده رفتم
& چیزه ا.ت کجا داریم میریم؟
+ داریم میرم پیش.....
(ذهن ا.ت : شت نباید بگم داریم میرسم پیش سوهو)
& ا.ت
+.......
&ا.تتت
+ ها چیه
& چند بار صدات کردم کجایی میگم داریم کجا میرویم
+ چبزه داریم میرسم رستوران باهم غذا بخوریم
& یااااا تو منو از خواب نازم بیدار کردی تا فقط بیایم با هم غذا بخوریم ؟
+ عهههه یعنی تو دوست نداری بعد مدت ها با بیای وقت بگذرونی حالا شاید بعدش شهر بازی خریدی جایی رفتیم
& واقعاً ( ذوق کرده)
+ اوهوم ...کیوت

اسلاید اول لباس ا.ت
اسلاید دوم آرایش ا.ت
اسلاید چهارم لباس لیسا
اسلاید پنج آرایش لیسا


حمایت یادتون نره
منتظر باشید تا پارت بعد را بزارم