فیک ران part 20
*دوست عزیز خودکشی نکن پارت دادم زینده بموننن*
مایکی: ا/ت حالش خوبه؟ نگرانشم ینی ...اون از دستم عصبانیه؟ کاکوچو کو؟ باید درمورد ا/ت بیشتر بدونم... درو باز کردم با قیافه ی عصبانیه...
کوکو ویو: ا/ت، بشین پانسمانت کنه...
راستی خون سرفه میکردی چیزی...
ا/ت: اوه اون؟ یه تیکه یخ بخورم اوکی میشه.. فقط من ضد سرفمو نیوردم..*
کوکو: اونو حلش میکنم..
کوکو: بابت شکنجه اونم مایکی منو مجبور کرد...تازه این ملایم ترین شکنجمون بود..
ا/ت: اوففف...
خدا بهم رحم کنه...
کوکو: اینجا بشین یه 10 دیقه دیگه میام پیشت...جم نخوریاااااا...فهمیدی؟!
ا/ت: باشه بابا..!
*:مایکیییییییییییییییییییییییییییییییی
کوکو: باز معلوم نیس دارن چ گلی آب میدن😐
ویو مایکی:
درو باز کردم و با قیافه ی عصبانیه...
اما:ماییییییییییککککککککککییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مایکی: وای قلبم....اما....اینجا چیکار میکنی؟!!
اما: اینجا چیکار میکنمممم؟؟طور دلت اومد اینطوری شکنجش کنی؟ اون یه روز بیشتر نیومده اینجااااااا خجالت نمیکشیییییییییییییی؟؟ تو قول دادی دختری رو شکنجه نکنننننییییییییییی😑🗡
مایکی: اولن...من واقعن دلم نیومد *اونو شکنجه کنمش... دومن...اون وارد بونتن شده باید صداقتش به ما ثابت میشد...بعدشم ارع قول دادم من شکنجه نمیکنم بقیه ک میتونن در ضمن این ملایم ترین شکنجمون بود..!
اما: این که کل دستش پاره شده...از دهنش خون میومد زیر چشمش خط های سرخابی مشخصه...ملایممممهههههه؟؟؟ سر تا پاش خیسسسسس بوددددد چ غلطی میکردییددد؟؟؟!
مایکی: ارع باور کن...گفتی خط های سرخابی..؟ ینی ممکنه بابت ولتاژ زیاد مایکروویو باشع؟
اما: مااااییککککیییی تو اونو به مایکروویو متصلللل کرددددددددییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
مایکی الان کاملن باهات قهرم...😑💔🗡
مایکی: وا اما چاننننن بچه شددددییییییی؟؟؟!!
11 دقیقه ای میشه این دوتا بهونه میارن..اون یکی یه چرت و پرتی میگه تا اون یکی خر..چیزه قانع بشه...
سانزو و کوکو بدو بدو اومدن بالا ... : مایکییییییییی
اینم از این پارت... بنظرتون چ اتفاقی افتاده؟!
مایکی: ا/ت حالش خوبه؟ نگرانشم ینی ...اون از دستم عصبانیه؟ کاکوچو کو؟ باید درمورد ا/ت بیشتر بدونم... درو باز کردم با قیافه ی عصبانیه...
کوکو ویو: ا/ت، بشین پانسمانت کنه...
راستی خون سرفه میکردی چیزی...
ا/ت: اوه اون؟ یه تیکه یخ بخورم اوکی میشه.. فقط من ضد سرفمو نیوردم..*
کوکو: اونو حلش میکنم..
کوکو: بابت شکنجه اونم مایکی منو مجبور کرد...تازه این ملایم ترین شکنجمون بود..
ا/ت: اوففف...
خدا بهم رحم کنه...
کوکو: اینجا بشین یه 10 دیقه دیگه میام پیشت...جم نخوریاااااا...فهمیدی؟!
ا/ت: باشه بابا..!
*:مایکیییییییییییییییییییییییییییییییی
کوکو: باز معلوم نیس دارن چ گلی آب میدن😐
ویو مایکی:
درو باز کردم و با قیافه ی عصبانیه...
اما:ماییییییییییککککککککککییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مایکی: وای قلبم....اما....اینجا چیکار میکنی؟!!
اما: اینجا چیکار میکنمممم؟؟طور دلت اومد اینطوری شکنجش کنی؟ اون یه روز بیشتر نیومده اینجااااااا خجالت نمیکشیییییییییییییی؟؟ تو قول دادی دختری رو شکنجه نکنننننییییییییییی😑🗡
مایکی: اولن...من واقعن دلم نیومد *اونو شکنجه کنمش... دومن...اون وارد بونتن شده باید صداقتش به ما ثابت میشد...بعدشم ارع قول دادم من شکنجه نمیکنم بقیه ک میتونن در ضمن این ملایم ترین شکنجمون بود..!
اما: این که کل دستش پاره شده...از دهنش خون میومد زیر چشمش خط های سرخابی مشخصه...ملایممممهههههه؟؟؟ سر تا پاش خیسسسسس بوددددد چ غلطی میکردییددد؟؟؟!
مایکی: ارع باور کن...گفتی خط های سرخابی..؟ ینی ممکنه بابت ولتاژ زیاد مایکروویو باشع؟
اما: مااااییککککیییی تو اونو به مایکروویو متصلللل کرددددددددییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
مایکی الان کاملن باهات قهرم...😑💔🗡
مایکی: وا اما چاننننن بچه شددددییییییی؟؟؟!!
11 دقیقه ای میشه این دوتا بهونه میارن..اون یکی یه چرت و پرتی میگه تا اون یکی خر..چیزه قانع بشه...
سانزو و کوکو بدو بدو اومدن بالا ... : مایکییییییییی
اینم از این پارت... بنظرتون چ اتفاقی افتاده؟!
۲۵.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.