عشق یا قتل پ ۲۴ = آخر ق ۴
پ ۲۴ ق ۴ : عاقد .... خوب خانم کیم هانا آیا حاضر هستید تا جئون جونگ کوک رو به همسری خود بپذیرید و با ایشان زندگی کرده و صاحب فرزند شوید
هانا....خوب معلومه! بلهه!
ذهن ا/ت....رسما این خواهر و برادر شبیه همن!
همه دست زدن
عاقد....خوب آقای جئون جانگ کوک! آیا حاضر هستید تا کیم هانا رو به عنوان خانم زندگی خود و همسر خود به زندگی خود بی افزاید و در کنار ایشان زندگی خود را مدارا کرده و عاشقانه زندگی کنید؟
جونگ کوک میکروفون رو میگیره
جونگ کوک... هر چند ک زیاد گفتین عاقد جان ولی من انتظار بیشترش رو هم داشتم!
همه خندیدن جونگ کوک چشماش رو بست و بلند گفت
جونگ کوک ... بله!!
همه دست زدن
عاقد...خوب شما هم شاهدین؟
یونگی و تهیونگ سرشون رو تکون دادن و برگه رو امضا کردن صدای آهنگ بالا رفت و رقص شروع شد
یک ساعت بعد
جونگ کوک و تهیونگ وسط داشتن میرقصیدن و هانا و ا/ت کنار هم نشسته بود
هانا.....باورم نمیشه روز عروسیمون یکیه دیوونه!
ا/ت...باید باورت شه جوجه!
هانا....هر هر!
ا/ت....میگم جینهو و جیمین رو دیدی؟
هانا...نگو بابا دیشب بد کارایی میکردن
ا/ت...واقعا؟
هانا... دیشب من تشنم شد تو اتاق آب نداشتیم رفتم آب بیارم صدای ناله ی جینهو رو از اتاق جیمین شنیدم
ا/ت....اوووو....میگم خدا برای خودمون رو به خیر کنه جینهو ک چیزی نیس
هانا....های های...خدا میدونه چی برا ما دوتا در نظر گرفتن
ا/ت....بنده ترجیح میدم فعلا زبونم و ببندم
هانا...میای یه سلفی بگیریم؟
ا/ت ....آره!
هانا گوشیش رو در آورد و با ا/ت یه سلفی گرفت ... بعد به جونگ کوک و تهیونگ نگاه کرد
ا/ت...اینجوریشون رو بیشتر دوست دارم!
هانا....باورم نمیشه یه روز ک سایه ی همو با تیر میزدن امروز دارن اینجوری باهم میرقصن
ا/ت ... ولش کن بابا
جونگ کوک و تهیونگ میرن طرف ا/ت و هانا و میبرنشون وسط
آهنگ ملایمی پخش میشه و ا/ت دستاشو روی شونه های تهیونگ میزاره و تهیونگ دستاشو پشت ا/ت میگیره ..... جیمین و جینهو هم میان و یه مثلث ایجاد میشه.....ا/ت سرشو روی سینه ی تهیونگ میزاره و چشماشو میبنده
تهیونگ....الان دیگ کاملا مال منی! چه جسمت و چه روحت
ا/ت...به نظرم قبل اینم اصلن فرقی نداشتیم!
تهیونگ...تنها فرقش اینه ک الان همه ما رو زن و شوهر میدونن!
ا/ت...اهوم
هانا....خوب معلومه! بلهه!
ذهن ا/ت....رسما این خواهر و برادر شبیه همن!
همه دست زدن
عاقد....خوب آقای جئون جانگ کوک! آیا حاضر هستید تا کیم هانا رو به عنوان خانم زندگی خود و همسر خود به زندگی خود بی افزاید و در کنار ایشان زندگی خود را مدارا کرده و عاشقانه زندگی کنید؟
جونگ کوک میکروفون رو میگیره
جونگ کوک... هر چند ک زیاد گفتین عاقد جان ولی من انتظار بیشترش رو هم داشتم!
همه خندیدن جونگ کوک چشماش رو بست و بلند گفت
جونگ کوک ... بله!!
همه دست زدن
عاقد...خوب شما هم شاهدین؟
یونگی و تهیونگ سرشون رو تکون دادن و برگه رو امضا کردن صدای آهنگ بالا رفت و رقص شروع شد
یک ساعت بعد
جونگ کوک و تهیونگ وسط داشتن میرقصیدن و هانا و ا/ت کنار هم نشسته بود
هانا.....باورم نمیشه روز عروسیمون یکیه دیوونه!
ا/ت...باید باورت شه جوجه!
هانا....هر هر!
ا/ت....میگم جینهو و جیمین رو دیدی؟
هانا...نگو بابا دیشب بد کارایی میکردن
ا/ت...واقعا؟
هانا... دیشب من تشنم شد تو اتاق آب نداشتیم رفتم آب بیارم صدای ناله ی جینهو رو از اتاق جیمین شنیدم
ا/ت....اوووو....میگم خدا برای خودمون رو به خیر کنه جینهو ک چیزی نیس
هانا....های های...خدا میدونه چی برا ما دوتا در نظر گرفتن
ا/ت....بنده ترجیح میدم فعلا زبونم و ببندم
هانا...میای یه سلفی بگیریم؟
ا/ت ....آره!
هانا گوشیش رو در آورد و با ا/ت یه سلفی گرفت ... بعد به جونگ کوک و تهیونگ نگاه کرد
ا/ت...اینجوریشون رو بیشتر دوست دارم!
هانا....باورم نمیشه یه روز ک سایه ی همو با تیر میزدن امروز دارن اینجوری باهم میرقصن
ا/ت ... ولش کن بابا
جونگ کوک و تهیونگ میرن طرف ا/ت و هانا و میبرنشون وسط
آهنگ ملایمی پخش میشه و ا/ت دستاشو روی شونه های تهیونگ میزاره و تهیونگ دستاشو پشت ا/ت میگیره ..... جیمین و جینهو هم میان و یه مثلث ایجاد میشه.....ا/ت سرشو روی سینه ی تهیونگ میزاره و چشماشو میبنده
تهیونگ....الان دیگ کاملا مال منی! چه جسمت و چه روحت
ا/ت...به نظرم قبل اینم اصلن فرقی نداشتیم!
تهیونگ...تنها فرقش اینه ک الان همه ما رو زن و شوهر میدونن!
ا/ت...اهوم
۲۰۰.۲k
۱۹ مرداد ۱۴۰۰