خندیدم
خندیدم
گفت چته؟
گفتم میرود عمر ولی خنده بر لب باید زیست
گفت خوبه پس شادی
می شود خندید ولی شاد نبود
گفت من که تورا هیچوقت نفهمیدم
گفتم باشد که بخندیم و ندونن مردم
گفت نخیر از دست رفتی تو
گفتم تو هم بخند بلندتر از تموم گریه
هایی که کسی ندید
پرسید خوبی؟
گفتم همیشه حالم رو پرسیدی گفتم
خوبم اما نفهمیدی خووب ویرانم
گفت کاش میشد زندگی میکردی
گفتم کاش میشد بقیه عمرم رو بدم به
کسی که واقعا میخواد زندگی کنه
گفت عه دور از جونت
گفتم مرگ من حادثه ی تاخ و غم
انگیزی نیست
فقط از جمع شما رفته کسی، چیزی
نیست...
ح گاف
گفت چته؟
گفتم میرود عمر ولی خنده بر لب باید زیست
گفت خوبه پس شادی
می شود خندید ولی شاد نبود
گفت من که تورا هیچوقت نفهمیدم
گفتم باشد که بخندیم و ندونن مردم
گفت نخیر از دست رفتی تو
گفتم تو هم بخند بلندتر از تموم گریه
هایی که کسی ندید
پرسید خوبی؟
گفتم همیشه حالم رو پرسیدی گفتم
خوبم اما نفهمیدی خووب ویرانم
گفت کاش میشد زندگی میکردی
گفتم کاش میشد بقیه عمرم رو بدم به
کسی که واقعا میخواد زندگی کنه
گفت عه دور از جونت
گفتم مرگ من حادثه ی تاخ و غم
انگیزی نیست
فقط از جمع شما رفته کسی، چیزی
نیست...
ح گاف
۱۵۲
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.