قمار؟! p16
ا.ت:بهت زنگ میزنم کوک فعلا
قطع کرد
کوک:خدا بگم چیکارت نکنه ا.ت وایی اون دوسم داره منم دوسش دارم
تهیونگ:زوج عجیب و خوبی میشید
کوک:چرا؟
جیمین:خب تو یه بد اخلاق لجبازی ا.ت هم یه مهربون وحشی بد اخلاق بهم میاید
کوک:گوه نخور دیگه
جیمین:باش باش آروم
باید بریم بیاید
رفتن کاراشون رو کردن ولی ا.ت تا ۲روز زنگ نزد همه نگرانش بودن که یه پیام از طرف ناشناس به کوک اومد
پیام 👇
ناشناس:سلام جئون جونگ کوک
کوک:تو کی هستی؟
ناشناس:خیلی بده که پدر ا.ت رو نشناسی
کوک:عوضی تو بابای ا.ت هستی؟
ناشناس:آره میدونم ۲روزه دنبال ا.ت هستی میخواستم بگم حالش افتضاحه ۲روزه غذا نخورده و بجاش کتک خورده اگه میخوای برگرده باید ۲ تا ماشین و ۳تا ویلا به نامم کنی تا پسش بدم
کوک:عوضی حروم زاده باش باش فقط نزنش
ناشناس:سعی میکنم
کوک با تهیونگ و جیمین همه کار هارو گردن و به اون آدرس رفتن و پدر عوضی ا.ت رو دیدن
پ.ا:سلام دوستان
کوک:چرت و پرت نگو حروم زاده ا.ت کو؟
پ.ا:خب اول مدارک و اینارو بده
کوک پرت کرد سمتش
پ.ا:اونوره ههه(خنده شیطانی)
کوک:ا.تتت ا.تتت پاشو ای عوضی حروم* زاده کص*کش بی*ناموس کو*نی چرا اینکارارو باهاش کردی ها حروم*زاده میگفتی عین آدم بهت پول رو بدم
یهو تهیونگ شلیک کرد و پدر ا.ت به فاک رفت
ا.ت رو بردن بیمارستان و بعد چند روز حالش خوب شد ا.ت و کوک باهم ازدواج کردن و زندگی خوبی داشتن میا هم با تهیونگ ازدواج کرد و اونیکی دوست صمیمی ا.ت که اسمش لیا بود با جیمین ازدواج کرد
پایانننننننن
قطع کرد
کوک:خدا بگم چیکارت نکنه ا.ت وایی اون دوسم داره منم دوسش دارم
تهیونگ:زوج عجیب و خوبی میشید
کوک:چرا؟
جیمین:خب تو یه بد اخلاق لجبازی ا.ت هم یه مهربون وحشی بد اخلاق بهم میاید
کوک:گوه نخور دیگه
جیمین:باش باش آروم
باید بریم بیاید
رفتن کاراشون رو کردن ولی ا.ت تا ۲روز زنگ نزد همه نگرانش بودن که یه پیام از طرف ناشناس به کوک اومد
پیام 👇
ناشناس:سلام جئون جونگ کوک
کوک:تو کی هستی؟
ناشناس:خیلی بده که پدر ا.ت رو نشناسی
کوک:عوضی تو بابای ا.ت هستی؟
ناشناس:آره میدونم ۲روزه دنبال ا.ت هستی میخواستم بگم حالش افتضاحه ۲روزه غذا نخورده و بجاش کتک خورده اگه میخوای برگرده باید ۲ تا ماشین و ۳تا ویلا به نامم کنی تا پسش بدم
کوک:عوضی حروم زاده باش باش فقط نزنش
ناشناس:سعی میکنم
کوک با تهیونگ و جیمین همه کار هارو گردن و به اون آدرس رفتن و پدر عوضی ا.ت رو دیدن
پ.ا:سلام دوستان
کوک:چرت و پرت نگو حروم زاده ا.ت کو؟
پ.ا:خب اول مدارک و اینارو بده
کوک پرت کرد سمتش
پ.ا:اونوره ههه(خنده شیطانی)
کوک:ا.تتت ا.تتت پاشو ای عوضی حروم* زاده کص*کش بی*ناموس کو*نی چرا اینکارارو باهاش کردی ها حروم*زاده میگفتی عین آدم بهت پول رو بدم
یهو تهیونگ شلیک کرد و پدر ا.ت به فاک رفت
ا.ت رو بردن بیمارستان و بعد چند روز حالش خوب شد ا.ت و کوک باهم ازدواج کردن و زندگی خوبی داشتن میا هم با تهیونگ ازدواج کرد و اونیکی دوست صمیمی ا.ت که اسمش لیا بود با جیمین ازدواج کرد
پایانننننننن
۱۲.۲k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.