پارت پنجم اولش اره ولی الان نه
پارت پنجم
لیسا: اینکه تو هم بوکس کار میکنی😂😮
کوک: هووووف سکته کردم!
لیسا: چرا؟
کوک: ه... هیچی.... اره منم بوکس کار میکنک چرا بهم نمیخوره؟
لیسا: نه اصلا😐😂
کوک: مرسی😐😂
لیسا: خواهش راستی اعضا گفتن که(تهنی، رزمین، جینسو، نامیون، یوجی، هوپنی) میخوان برن کافه ماهم بریم.... میای بریم؟
کوک: اره.. چرا که نه بریم
هوپی: عه اومدین
کوک: بعله
شوگا: شما چی میخورین؟
لیسا: من بستنی کاکائو میخورم
کوک: منم همین
#ده مین بعد
لیسا: حوصلم سر رفته😒
کوک: بریم خریید؟؟ نظرت چیه؟
لیسا: اره خوبه بریم
جین: جونگ کوک و لیسا رفتن...... لیسا رو میبینم دلم میخواد کوک رو خفه کنم اخه چطور میتونه بعد دوسال یکی رو که وابسته به خودش کرده رو جا بزاره بهش بگه دوسش نداره؟ نمیفهمم! 😔😒
جیسو: جیییین😠
جین: جانم ؟
جیسو: جانم و مرز کجایی سه ساعته صدات میزنم😠🤨
جین: بـــ..... ببخشید
جیسو: بریم سینما؟ 🥺
جین: آ... اره ب.. بریم
ــــــــــــــــــــــ(2سال بعد روز 9سپتامبر سال2022)ــــــــــــــــــــــــ
جونگ کوک: ر... رزی از لیسا خبر داری هرچقدر زنگ میزنم بهش برنمیداره
رزی: نمیدونم منم هرچی زنگ میزنم ورنمیداره ولی وقتی حالش بد میشه میره کنار ساحل برو شاید اونجا بود
کوک: م... مرسییی
ـــــــ(ویو لبه ساحل) ــــ
کوک: لیسا اینجا بودی داشتم سکته میکردم چرا گوشی ور نمیداری
لیسا: خفه شووووو... فقط خفه شو نمیخوام اون صدای کوفتی تو بشنوم نمیخوام این ریختت و ببینم فهمیدیییییی ازت متنفرمممم😭😭😭😭(با داد و گریه)
کوک: لیلی اروم باش چی شده چرا اینجوری میکنی داری نگرانم میکنی🥺
لیسا: تو بی خود میکنی نگران شی😫چرا..... چرا این کارو با من کردی من واقعا ازت خوشم میومد ولی.... ولی تو منو وارد یه عشق دروغین و پووچ کردی چرا😖
کوک: اینو که گفت فهمیدم چی شده... دوسال مثل برق و باد گذشت و امروز 9سپتامبر بود از همه چی خبر دار شده بود😔😔😭
لیسا: چیه چرا ساکت شدی؟ از زندگیم گمشو بیرون دیگه نمیخوامت... نیمخوام ببینمت ازت بدم میاد فهمیدی دروغ گوی شیاد🤨😡
کوک: لیسا بهت توضیح میدم خواهش میکنم اولش اره من نمیخواستمت ولی الان نه الان دوست دارم لطفا بزار بهت بگم
لیسا: خفه شو دیگه وارد زندگیم نمیشی گمشو
(شب)
کوک: هرچقد زنگ زدم به گوشی لیسا ور نداشتم خیلی نگرانش شدم رفتم خونشم گشتم نبود گوشیم زنگ میخوره چقد اه
کوک: الـــــو
یونا: سلام پسر عمو دنبال لیسا میگردی؟
کوک: یـــ... یونا تو ت.... تو از کجا میدونی
یونا: اگه نمیخوای بمیره بیا به این ادرسی ک میفرستم اک
کوک: چ... چی می گی باشه بفرس.... اه از اولش میدونستم یچیزی زیر سرته... ادرس و فرستادم یه جای خیلی متروکه بود و یهو........
برای پارت بعد2نظر 3لایک
لیسا: اینکه تو هم بوکس کار میکنی😂😮
کوک: هووووف سکته کردم!
لیسا: چرا؟
کوک: ه... هیچی.... اره منم بوکس کار میکنک چرا بهم نمیخوره؟
لیسا: نه اصلا😐😂
کوک: مرسی😐😂
لیسا: خواهش راستی اعضا گفتن که(تهنی، رزمین، جینسو، نامیون، یوجی، هوپنی) میخوان برن کافه ماهم بریم.... میای بریم؟
کوک: اره.. چرا که نه بریم
هوپی: عه اومدین
کوک: بعله
شوگا: شما چی میخورین؟
لیسا: من بستنی کاکائو میخورم
کوک: منم همین
#ده مین بعد
لیسا: حوصلم سر رفته😒
کوک: بریم خریید؟؟ نظرت چیه؟
لیسا: اره خوبه بریم
جین: جونگ کوک و لیسا رفتن...... لیسا رو میبینم دلم میخواد کوک رو خفه کنم اخه چطور میتونه بعد دوسال یکی رو که وابسته به خودش کرده رو جا بزاره بهش بگه دوسش نداره؟ نمیفهمم! 😔😒
جیسو: جیییین😠
جین: جانم ؟
جیسو: جانم و مرز کجایی سه ساعته صدات میزنم😠🤨
جین: بـــ..... ببخشید
جیسو: بریم سینما؟ 🥺
جین: آ... اره ب.. بریم
ــــــــــــــــــــــ(2سال بعد روز 9سپتامبر سال2022)ــــــــــــــــــــــــ
جونگ کوک: ر... رزی از لیسا خبر داری هرچقدر زنگ میزنم بهش برنمیداره
رزی: نمیدونم منم هرچی زنگ میزنم ورنمیداره ولی وقتی حالش بد میشه میره کنار ساحل برو شاید اونجا بود
کوک: م... مرسییی
ـــــــ(ویو لبه ساحل) ــــ
کوک: لیسا اینجا بودی داشتم سکته میکردم چرا گوشی ور نمیداری
لیسا: خفه شووووو... فقط خفه شو نمیخوام اون صدای کوفتی تو بشنوم نمیخوام این ریختت و ببینم فهمیدیییییی ازت متنفرمممم😭😭😭😭(با داد و گریه)
کوک: لیلی اروم باش چی شده چرا اینجوری میکنی داری نگرانم میکنی🥺
لیسا: تو بی خود میکنی نگران شی😫چرا..... چرا این کارو با من کردی من واقعا ازت خوشم میومد ولی.... ولی تو منو وارد یه عشق دروغین و پووچ کردی چرا😖
کوک: اینو که گفت فهمیدم چی شده... دوسال مثل برق و باد گذشت و امروز 9سپتامبر بود از همه چی خبر دار شده بود😔😔😭
لیسا: چیه چرا ساکت شدی؟ از زندگیم گمشو بیرون دیگه نمیخوامت... نیمخوام ببینمت ازت بدم میاد فهمیدی دروغ گوی شیاد🤨😡
کوک: لیسا بهت توضیح میدم خواهش میکنم اولش اره من نمیخواستمت ولی الان نه الان دوست دارم لطفا بزار بهت بگم
لیسا: خفه شو دیگه وارد زندگیم نمیشی گمشو
(شب)
کوک: هرچقد زنگ زدم به گوشی لیسا ور نداشتم خیلی نگرانش شدم رفتم خونشم گشتم نبود گوشیم زنگ میخوره چقد اه
کوک: الـــــو
یونا: سلام پسر عمو دنبال لیسا میگردی؟
کوک: یـــ... یونا تو ت.... تو از کجا میدونی
یونا: اگه نمیخوای بمیره بیا به این ادرسی ک میفرستم اک
کوک: چ... چی می گی باشه بفرس.... اه از اولش میدونستم یچیزی زیر سرته... ادرس و فرستادم یه جای خیلی متروکه بود و یهو........
برای پارت بعد2نظر 3لایک
۱۴.۴k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.