Cookie ct : کوکی شُکلاتیم🍫🌙
Cookie ct : کوکیشُکلاتیم🍫🌙
ما روح الناز زنشو احضار کردیم مامانجون باباحاجی چون هیچ اختیاری از خودشون نداشتن اونا کاری نمکردن ما با کلی دعا طلسم داشتیم روح الناز رو احظار کنیم
بهرام:نمیشه بچه ها
کامیار:نمیشع نداریم ما باید سعی خودمو بکنیم
همه ناامید شده بودن ولی من نه همنجور داشتم صداش میزدم ک با حس بادی سرد تو صورتم فهمیدم ک امده
الناز:چیکارم دارید؟(باداد)
فقط صداش بود ک میومد
کامیار:رضا یکی از ماپنج نفره رو دزدیده یک دختر ما نیاز داریم به کمکت
الناز:میخواد زن بگیره؟
کامیار: اره ما میدونیم ک تو چقدر رضا رو دوست داشتی لطفا خواهش میکنم کمکمون کن
الناز: باشه کمکت میکنم
کامیار: خب چیکار کنیم
الناز: تو زیرزمین۳ تا اتاق ک هر اتاقش رمز داره باید رمزهایی اتاق رو پیدا کنید ۳ تا رمز رو ک باز کردیم اول هرعدد یا حروف رو روی رمز بالایی کتاب خانه بزنید وارد یک سالن بزرگ میشد نقط ضعیقه رضا اتیش وقتی اتیش میبینه کلا دگرگون میشه بعدش یک اتاق هست ک مال عروسش شاید اونجا اون دختره رو پیدا کنید دوم اینک بعیده میدونم همتون زنده از اونجا بیاد بیرون
کامیار: اون اتاق رو از کجا پیدا کنیم؟
الناز: پشت مبل یک در هست ک یک کلید داره
الناز رفت همه دور هم شدیم
کامیار: ما دریا رو نجات میدیم
همه: ما نجاتش میدیم
همگی رفتیم تو زیر زمین مبل ورداشتیم ک دیدیم یک در هست با کلیدی ک دریا پیدا کرده بود بازش کردیم وارد یک سالن شدیم ک ۳ تا در بود و بالایی کتاب خونه یک چیزی بود ک درو باید باز میکردیم رفتیم جای اولین در
کامیار:نوشته فرض کنید شما در یک قبرستان هستیداونجا ۱۰ درخت وجود دارد هردرخت ۵ تا سیب داردشما ۳ سیب از یکی از درخت ها برداشت میکنید اکنون چند سیب در قبرستان باقی مانده؟
کمند: الان این معمارو یک روح نوشته؟ پشمامم
صدرا:تعدادکل سیب ها۱۰×۵سیب میشه ۵۰ تا
بهرام:۵۰-۳ میشه ۴۷ تا سیب باقی مانده
نوشتم ک درست بود
کامیار: درستههه
مبینا اولین عدد یعنی ۴ رو بالایی کتاب خونه یک چیزی بود نوشت
رفتیم سراغ در دوم
کامیار:نوشته من عددی هستم ک حاصل ضرب ان در ۶ برابر۵۴ هست من چی عددی هستم؟
کمند: ۶
کامیار: نه غلطه
مبینا: ۹ بزن
کامیار: درسته
مبینا ۹ رو هم وارد کرد
رفتیم سراغ در اخر
کامیار: نوشته اون چیز چی ک اسون به دست نمیاد؟
صدرا: پول؟
کامیار: نه فکر کنم عشق
زدم ک درست بود
کامیار: درستهه
مبینا زد ک یک دری باز شد وارد یک سالن شدیم یک اتاق بود ک در سفیدی داشت
ما روح الناز زنشو احضار کردیم مامانجون باباحاجی چون هیچ اختیاری از خودشون نداشتن اونا کاری نمکردن ما با کلی دعا طلسم داشتیم روح الناز رو احظار کنیم
بهرام:نمیشه بچه ها
کامیار:نمیشع نداریم ما باید سعی خودمو بکنیم
همه ناامید شده بودن ولی من نه همنجور داشتم صداش میزدم ک با حس بادی سرد تو صورتم فهمیدم ک امده
الناز:چیکارم دارید؟(باداد)
فقط صداش بود ک میومد
کامیار:رضا یکی از ماپنج نفره رو دزدیده یک دختر ما نیاز داریم به کمکت
الناز:میخواد زن بگیره؟
کامیار: اره ما میدونیم ک تو چقدر رضا رو دوست داشتی لطفا خواهش میکنم کمکمون کن
الناز: باشه کمکت میکنم
کامیار: خب چیکار کنیم
الناز: تو زیرزمین۳ تا اتاق ک هر اتاقش رمز داره باید رمزهایی اتاق رو پیدا کنید ۳ تا رمز رو ک باز کردیم اول هرعدد یا حروف رو روی رمز بالایی کتاب خانه بزنید وارد یک سالن بزرگ میشد نقط ضعیقه رضا اتیش وقتی اتیش میبینه کلا دگرگون میشه بعدش یک اتاق هست ک مال عروسش شاید اونجا اون دختره رو پیدا کنید دوم اینک بعیده میدونم همتون زنده از اونجا بیاد بیرون
کامیار: اون اتاق رو از کجا پیدا کنیم؟
الناز: پشت مبل یک در هست ک یک کلید داره
الناز رفت همه دور هم شدیم
کامیار: ما دریا رو نجات میدیم
همه: ما نجاتش میدیم
همگی رفتیم تو زیر زمین مبل ورداشتیم ک دیدیم یک در هست با کلیدی ک دریا پیدا کرده بود بازش کردیم وارد یک سالن شدیم ک ۳ تا در بود و بالایی کتاب خونه یک چیزی بود ک درو باید باز میکردیم رفتیم جای اولین در
کامیار:نوشته فرض کنید شما در یک قبرستان هستیداونجا ۱۰ درخت وجود دارد هردرخت ۵ تا سیب داردشما ۳ سیب از یکی از درخت ها برداشت میکنید اکنون چند سیب در قبرستان باقی مانده؟
کمند: الان این معمارو یک روح نوشته؟ پشمامم
صدرا:تعدادکل سیب ها۱۰×۵سیب میشه ۵۰ تا
بهرام:۵۰-۳ میشه ۴۷ تا سیب باقی مانده
نوشتم ک درست بود
کامیار: درستههه
مبینا اولین عدد یعنی ۴ رو بالایی کتاب خونه یک چیزی بود نوشت
رفتیم سراغ در دوم
کامیار:نوشته من عددی هستم ک حاصل ضرب ان در ۶ برابر۵۴ هست من چی عددی هستم؟
کمند: ۶
کامیار: نه غلطه
مبینا: ۹ بزن
کامیار: درسته
مبینا ۹ رو هم وارد کرد
رفتیم سراغ در اخر
کامیار: نوشته اون چیز چی ک اسون به دست نمیاد؟
صدرا: پول؟
کامیار: نه فکر کنم عشق
زدم ک درست بود
کامیار: درستهه
مبینا زد ک یک دری باز شد وارد یک سالن شدیم یک اتاق بود ک در سفیدی داشت
۶.۱k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.