پارت ۵ ?why me

پارت ۵ ?why me

یجی. چرا کمکم کردی؟ خودمم میتونستم از پسش بر بیام (پرو ولی بغض
کوک. این عوض تشکرته؟ (ناراحت ولی عصبی
یجی. به هر حال ممنون اینم بگم که دوست ندارم چیزی از این ماجرا تو دانشگاه چیزی بگی. خداحافظ
کوک. اگه دختر خوبی نباشی قول نمیدم خداحافظ (لج
یجی. هوفففف (کلافه
داشتم میرفتم خونه که دیدم ساعت ۱۰:۷ دقیقست وای نه بدبخت شدم بدو بدو رفتم خونه که با قیافه ی ترسناک بابام مواجه شدم نوشیدنی ها رو گذاشتم زمین و بهش گفتم

یجی. ب بخشید پدر (ترسیده
بابای یجی. چرا دیر کردی هااا الان یه درسی بهت میدم که دیگه نتونی راه بری (داد) ( شروع میکنه به کتک زدن یجی با کمربند

فلش بک به کوک.
نمیدونم چرا ولی حسم کاملا نسبت بهش متفاوت شده بود. نگرانش بودم اخه خیلی با عجله رفت به خاطر همین تعقیبش کردم که دیدم...