دیدار دوباره پارت هشتم
دیدار دوباره پارت هشتم
نگاه کردم به پشت سرم که دیدم یه پسر بد ترکیب زشت پشت سرمه و با اون صدای نکره اش گفت:جونننن بخورمت چه خوشگلی تو.
مهلش ندادم تا بره ولی مثل اینکه خیلی پرو بود .داشت میومد سمتم من نترسیدم هرچی باشه دان پنجم چرا بترسم؟!
بلند شدم وایسادم قدش بلند. بود معلوم بود ا اون هرزه هاست که دیدم جلو وام به صورت پخش زمین شد و به نفر افتاد روش و شروع کرد به کتک زدنش وای نه این که سهون بود نه من الان چکار کنم؟!یه دفعه طرف بلند شد و با سهون درگیر شد دوتا مشت بهش زد و چون پشتش به من بود با پا زدم به مایگری توی کمرش که قوسی به بدنش داد و افتاد و کمرش و گرفت و ناله و آه میکرد.منم بدو رفتم سمت سهون و گفتم:حالتون خوبه صدمه که ندید بزارید گونه تون رو ببینم .
سهون:من خوبم لازم نیست اصلا یه دختر تنها توی همچین پارکی به این خطرناکی چکار میکنه دقیقا؟!
لحن جالب نبود اصلا به این چه مهلش دادم پررو شده.
منم که ماشاالله زبونم ۱۶۰ متر گفتم:اون وقت شما کی باشید که این سوالات رو میپرسید دقیقا ؟! همسایه بالایی!!آقای همسایه لطفاً توی کار من دخالت نکنید حتی اگر داشتن میکشتنم خیلی ممنون.
بعدم قبل از جواب دادند رفتم بیچاره هنگ بود والا بچه پر رو حقش بود.ادم شد من نمیزاشتم والدینم تو کارم دخالت کنن این که یه غریبست.والا
ای وای اون خانم گفت امروز باید ملاقات کنم با اعضا چرا من اینقدر حواسم پرته
سریع رفتم خونه لباس عوض کنم
نگاه کردم به پشت سرم که دیدم یه پسر بد ترکیب زشت پشت سرمه و با اون صدای نکره اش گفت:جونننن بخورمت چه خوشگلی تو.
مهلش ندادم تا بره ولی مثل اینکه خیلی پرو بود .داشت میومد سمتم من نترسیدم هرچی باشه دان پنجم چرا بترسم؟!
بلند شدم وایسادم قدش بلند. بود معلوم بود ا اون هرزه هاست که دیدم جلو وام به صورت پخش زمین شد و به نفر افتاد روش و شروع کرد به کتک زدنش وای نه این که سهون بود نه من الان چکار کنم؟!یه دفعه طرف بلند شد و با سهون درگیر شد دوتا مشت بهش زد و چون پشتش به من بود با پا زدم به مایگری توی کمرش که قوسی به بدنش داد و افتاد و کمرش و گرفت و ناله و آه میکرد.منم بدو رفتم سمت سهون و گفتم:حالتون خوبه صدمه که ندید بزارید گونه تون رو ببینم .
سهون:من خوبم لازم نیست اصلا یه دختر تنها توی همچین پارکی به این خطرناکی چکار میکنه دقیقا؟!
لحن جالب نبود اصلا به این چه مهلش دادم پررو شده.
منم که ماشاالله زبونم ۱۶۰ متر گفتم:اون وقت شما کی باشید که این سوالات رو میپرسید دقیقا ؟! همسایه بالایی!!آقای همسایه لطفاً توی کار من دخالت نکنید حتی اگر داشتن میکشتنم خیلی ممنون.
بعدم قبل از جواب دادند رفتم بیچاره هنگ بود والا بچه پر رو حقش بود.ادم شد من نمیزاشتم والدینم تو کارم دخالت کنن این که یه غریبست.والا
ای وای اون خانم گفت امروز باید ملاقات کنم با اعضا چرا من اینقدر حواسم پرته
سریع رفتم خونه لباس عوض کنم
۲.۱k
۰۲ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.