پارت ۶۴
پارت ۶۴
ویو ته
اما کوک هیچی نمیخورد ، یکم نگاهش کردم که متوجه نگاهم شد
وقتی دید دارم براش با چشمام خط و نشون میکشم قاشق رو برداشت و شروع کرد خوردن
نمیخواستم بگم که برام اصلا مهم نیست چی شده که اگر بگم واقعا دروغه ، اما خب این میزان رفتار عجیب کوک از دیشب تا الان قطعا یه قضایایی پشتش داره.
تصمیم گرفتم بعد صبحانه از جیمین و شوگا بپرسم چیشده .
صبحانه رو خوردیم و منم ظرفا رو جمع کردم و بردم تو ظرف شویی که هیونگا اومدن
جین : ته؟ بیا برو اونور
+چی؟ چرا ؟ نه بابا خودم میشورم
نامجون : خواهشاً سوپر من بازی در نیار ، چجوری با اون دست بستت میخوای ظرف بشوری؟!
+خیله خب.(ناراحت)
جین : ناراحت نباش بچه جون ، خوب میشی(چشمک زد)
نامجون : حالا هم برو پیش بقیه ما اینارو میشوریم .
+اوهوم:)
حالا فرصت خوبی بود تا ازشون بپرسم
+جیمین هیونگ؟ شوگا هیونگ؟
جیمین و شوگا : بله؟!
+میشه یه لحظه بیاید
اولش با تعجب نگاهم میکردن اما بعدش دنبالم راه افتادن و رفتیم سمت یکی از اتاقا..
شوگا : دوباره کار کوکه؟!
+چ..چی؟! چی کار کوکه؟!!
شوگا : کبودیه روی گردنت
جیمین : البته که کار جونگ کوک شیه.(لبخند شیطانی)
+یا.. بابا این الان اصلا مهم نیست (خجالت)
شوگا : خیله خب. بگو میشنویم
+هیونگا؟ میخوام ازتون یه سوال بپرسم و خواهش میکنم بهم راستش رو بگید
جیمین : اگه میخوای در مورد کارای کوک بگی و بپرسی خواهشاً حرفی نزن ؛ کوک خیلی از اتفاق های چند وقت اخیر عصبانی و گیجه. هر لحظه یه تهدید و هشدار دیگه برای میاد ، هر لحظه ترسش برای از دست دادنت بیشتر میشه ؛ ولی خواهش میکنم چیزی نگو و نپرس... اینجوری به نفع هر سه طرفه
+سه طرف؟
شوگا : منو جیمین ، تو ، و کوک
+آخه چرا نپرسم ، میخوام بدونم این کیه که اینکارا رو میکنه ؛ شاید بتونم کمکی کنم . اصن مشکل منم یا کوک؟
جیمین : مشکل گروه اونا تویی که مهر مالکیت کوک روته ، مشکلشون اینه که نمیتونن کوک رو با تو ببین . اونا کوک رو میخوان و به هر دلیلی رابطه شما رو میخوان از بین ببرن ؛ ته حالا که خودت قضیه رو پیش کشیدی میخوام یه چیزی بهت بگم . خواهش میکنم ازت خواهش میکنم ازت هیچ چیزی رو تو این زمان باور نکن ؛ احتمال داره خیلی فیلم ها و عکس ها یا صدا ها برات ارسال بشه و تو به اشتباه فکر کنی کار کوکه... تهیونگ تاکید میکنم اشتباه! مطمئن باش هرچیزی در مورد خیانت کوک به خودت دیدی الکیه. یه سری مسائل هست که نمیتونیم برات بازگو کنیم ؛ اما بدون کوک در هر شرایطی هم قرار بگیره به تو خیانت نمیکنه
جیمین : حواست رو جمع کن تیهونگ ؛ وارد بازی شدی که حالا حالا ها ادامه داره و پیروز شدن ازش بستگی به تفکر و همکاری خودت داره .
حرفاشون واقعا ترس و لرز رو به تنم مینداختن ؛ نمیدونستم چی باید بگم . چی شده ؟ اما...
ویو ته
اما کوک هیچی نمیخورد ، یکم نگاهش کردم که متوجه نگاهم شد
وقتی دید دارم براش با چشمام خط و نشون میکشم قاشق رو برداشت و شروع کرد خوردن
نمیخواستم بگم که برام اصلا مهم نیست چی شده که اگر بگم واقعا دروغه ، اما خب این میزان رفتار عجیب کوک از دیشب تا الان قطعا یه قضایایی پشتش داره.
تصمیم گرفتم بعد صبحانه از جیمین و شوگا بپرسم چیشده .
صبحانه رو خوردیم و منم ظرفا رو جمع کردم و بردم تو ظرف شویی که هیونگا اومدن
جین : ته؟ بیا برو اونور
+چی؟ چرا ؟ نه بابا خودم میشورم
نامجون : خواهشاً سوپر من بازی در نیار ، چجوری با اون دست بستت میخوای ظرف بشوری؟!
+خیله خب.(ناراحت)
جین : ناراحت نباش بچه جون ، خوب میشی(چشمک زد)
نامجون : حالا هم برو پیش بقیه ما اینارو میشوریم .
+اوهوم:)
حالا فرصت خوبی بود تا ازشون بپرسم
+جیمین هیونگ؟ شوگا هیونگ؟
جیمین و شوگا : بله؟!
+میشه یه لحظه بیاید
اولش با تعجب نگاهم میکردن اما بعدش دنبالم راه افتادن و رفتیم سمت یکی از اتاقا..
شوگا : دوباره کار کوکه؟!
+چ..چی؟! چی کار کوکه؟!!
شوگا : کبودیه روی گردنت
جیمین : البته که کار جونگ کوک شیه.(لبخند شیطانی)
+یا.. بابا این الان اصلا مهم نیست (خجالت)
شوگا : خیله خب. بگو میشنویم
+هیونگا؟ میخوام ازتون یه سوال بپرسم و خواهش میکنم بهم راستش رو بگید
جیمین : اگه میخوای در مورد کارای کوک بگی و بپرسی خواهشاً حرفی نزن ؛ کوک خیلی از اتفاق های چند وقت اخیر عصبانی و گیجه. هر لحظه یه تهدید و هشدار دیگه برای میاد ، هر لحظه ترسش برای از دست دادنت بیشتر میشه ؛ ولی خواهش میکنم چیزی نگو و نپرس... اینجوری به نفع هر سه طرفه
+سه طرف؟
شوگا : منو جیمین ، تو ، و کوک
+آخه چرا نپرسم ، میخوام بدونم این کیه که اینکارا رو میکنه ؛ شاید بتونم کمکی کنم . اصن مشکل منم یا کوک؟
جیمین : مشکل گروه اونا تویی که مهر مالکیت کوک روته ، مشکلشون اینه که نمیتونن کوک رو با تو ببین . اونا کوک رو میخوان و به هر دلیلی رابطه شما رو میخوان از بین ببرن ؛ ته حالا که خودت قضیه رو پیش کشیدی میخوام یه چیزی بهت بگم . خواهش میکنم ازت خواهش میکنم ازت هیچ چیزی رو تو این زمان باور نکن ؛ احتمال داره خیلی فیلم ها و عکس ها یا صدا ها برات ارسال بشه و تو به اشتباه فکر کنی کار کوکه... تهیونگ تاکید میکنم اشتباه! مطمئن باش هرچیزی در مورد خیانت کوک به خودت دیدی الکیه. یه سری مسائل هست که نمیتونیم برات بازگو کنیم ؛ اما بدون کوک در هر شرایطی هم قرار بگیره به تو خیانت نمیکنه
جیمین : حواست رو جمع کن تیهونگ ؛ وارد بازی شدی که حالا حالا ها ادامه داره و پیروز شدن ازش بستگی به تفکر و همکاری خودت داره .
حرفاشون واقعا ترس و لرز رو به تنم مینداختن ؛ نمیدونستم چی باید بگم . چی شده ؟ اما...
۱.۶k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.