(پژمرده)P.15
کانگ*ویو
بابام مُرد،اون دیگه نیست خیلی برام سخته
از دیشب هست که دارم سعی میکنم با ا/ت تماس بگیرم
اما در دسترس نیست اصلا،نگرانشم
نمیدونم از دیشب با جانکوک کجا رفتن
روی نیمکت ها نشسته بودم.
یهو مین سو اومد پیشم گفت
مینسو:متاسفم،امیدوارم غم آخرت باشه
کانگ:امیدوارم
مینسو:راستی ما نتونستیم باهم آشنا شیم اسم من مین سو هست
کانگ:اسم منم کانگ هست از آشناییت خوشبختم
مین سو:کانگ بابات رو بدن سرد خونه میخوای ببینیش
کانگ:نمیدونم آماده گیش رو ندارن نمیتونم بدن مرده اش رو ببینم
مین سو:همه میرن این چیزه عادیه هست
کانگ:فراموش کردنش سخته
مین سو:میدونم چی میگی
ا/ت*ویو
از خواب بیدار شدم،دیدم جانکوک کنارمه
ا/ت:جانکوک
کوک:(از خواب بیدار شد)
ا/ت:دیشب چیشد؟
کوک:دیشب،خب...
کوک*ویو
نمیدونستم چی بگم ولی ا/ت متوجه شد
ا/ت:وای نه
بعدشم از خجالت رفت زیر پتو
کوک:ا/ت
کوک:گوشیت از دیشب داره زنگ میخوره مغزم دیگه رفته
گوشیش رو برداشتم و گزاشتم زیر پتو
به یه نفر زنگ زد،گفت
ا/ت:سلام کانگ چیشده از دیشب داری بهم زنگ میزنی
کانگ:ا/ت بیا بیمارستان
ا/ت:چرا؟
کانگ:بابا...
ا/ت:بابا چی
کانگ:بابا مرده
بابام مُرد،اون دیگه نیست خیلی برام سخته
از دیشب هست که دارم سعی میکنم با ا/ت تماس بگیرم
اما در دسترس نیست اصلا،نگرانشم
نمیدونم از دیشب با جانکوک کجا رفتن
روی نیمکت ها نشسته بودم.
یهو مین سو اومد پیشم گفت
مینسو:متاسفم،امیدوارم غم آخرت باشه
کانگ:امیدوارم
مینسو:راستی ما نتونستیم باهم آشنا شیم اسم من مین سو هست
کانگ:اسم منم کانگ هست از آشناییت خوشبختم
مین سو:کانگ بابات رو بدن سرد خونه میخوای ببینیش
کانگ:نمیدونم آماده گیش رو ندارن نمیتونم بدن مرده اش رو ببینم
مین سو:همه میرن این چیزه عادیه هست
کانگ:فراموش کردنش سخته
مین سو:میدونم چی میگی
ا/ت*ویو
از خواب بیدار شدم،دیدم جانکوک کنارمه
ا/ت:جانکوک
کوک:(از خواب بیدار شد)
ا/ت:دیشب چیشد؟
کوک:دیشب،خب...
کوک*ویو
نمیدونستم چی بگم ولی ا/ت متوجه شد
ا/ت:وای نه
بعدشم از خجالت رفت زیر پتو
کوک:ا/ت
کوک:گوشیت از دیشب داره زنگ میخوره مغزم دیگه رفته
گوشیش رو برداشتم و گزاشتم زیر پتو
به یه نفر زنگ زد،گفت
ا/ت:سلام کانگ چیشده از دیشب داری بهم زنگ میزنی
کانگ:ا/ت بیا بیمارستان
ا/ت:چرا؟
کانگ:بابا...
ا/ت:بابا چی
کانگ:بابا مرده
۴.۲k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.