ادامه پارت۱۲
به خودمون نگاه کردم اون ایستاده بود و من جلوش روی دو
زانوم بودم
که پاشدم و لیف و به سمتش پرت کردم
+ من دیگه میرم
_ صبر کن صبر کن یه کاری واسم انجام بده و بعد برو
+ چی؟
_ یه کاسه اون گوشه است خوب پرش کن کف و آب و بهم بده
پرش کردم و بهش دادم
که همون جا حس کردم آب زیادی همراه با کف رو سرم خالی
شد
حینی کشیدم
سرشو آورد نزدیک گوشم و گفت:
_ آخ آخ دیدی چی شد حموم الزم شدی
زانوم بودم
که پاشدم و لیف و به سمتش پرت کردم
+ من دیگه میرم
_ صبر کن صبر کن یه کاری واسم انجام بده و بعد برو
+ چی؟
_ یه کاسه اون گوشه است خوب پرش کن کف و آب و بهم بده
پرش کردم و بهش دادم
که همون جا حس کردم آب زیادی همراه با کف رو سرم خالی
شد
حینی کشیدم
سرشو آورد نزدیک گوشم و گفت:
_ آخ آخ دیدی چی شد حموم الزم شدی
۲.۴k
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.