عشق کودکی
پارت 24
**صبح بعد صبحونه**
ا/ت: یونا تاتی تاتی کنان جلوی ما راه می رفت*
کوک: دختر صبر کن
یونا: بی محلی*
کوک: یونا خانوم با شمام. یونا؟!
یونا: همچنان لجبازی*
کوک: من موندم این لجبازیت به کی رفتع؟! ( نگاهی به ا/ت)
ا/ت: دختر خودمه
نامجون:😂
کوک: جئون یونا ( از پشت گرفتمش و انداختمش رو کولم) هنوزم باهام قهری؟
*فلش بک*
راوی
یونا میخواست شکلات بردارع که نزدیک بود بیوفته که کوک گرفتتش و یونا هم انگار نه انگار اتفاقی افتاده و راهشو کشید و رفت ( کپ ا/ت) و کوکم دعواش کرد
* پایان فلش بک *
یونا: سرشو اونور کردن*
**صبح بعد صبحونه**
ا/ت: یونا تاتی تاتی کنان جلوی ما راه می رفت*
کوک: دختر صبر کن
یونا: بی محلی*
کوک: یونا خانوم با شمام. یونا؟!
یونا: همچنان لجبازی*
کوک: من موندم این لجبازیت به کی رفتع؟! ( نگاهی به ا/ت)
ا/ت: دختر خودمه
نامجون:😂
کوک: جئون یونا ( از پشت گرفتمش و انداختمش رو کولم) هنوزم باهام قهری؟
*فلش بک*
راوی
یونا میخواست شکلات بردارع که نزدیک بود بیوفته که کوک گرفتتش و یونا هم انگار نه انگار اتفاقی افتاده و راهشو کشید و رفت ( کپ ا/ت) و کوکم دعواش کرد
* پایان فلش بک *
یونا: سرشو اونور کردن*
۴.۴k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.