فیک کوک ( اعتماد)پارت۶۱
از زبان ا/ت
کل روز رو تو فکره حرف های جیسان بودم اینقدر گیج و مَنگ بودم که هیچی رو توی اطرافم متوجه نمیشدم
سره میز شام بودیم اینقدر با غذام ور رفتم که همش به هم خورد اشتها نداشتم از یه طرفی هم نمیخوردم بعداً توسط جونگ کوک باز پرس میشدم
جانگ شین گفت : ا/ت چه عجب ساکتی
بی توجه بهش داشتم به غذام نگاه میکردم که دوباره حرفش رو تکرار کرد آروم گفتم : چیزی نیست
جیسان برای اینکه جو رو عوض کنه گفت : ا/ت میدونستی امسال بعد از ۱۰۰ سال قراره یه ستاره دنباله دار از آسمون رد بشه
با این جملش سره حال اومدم و گفتم : واقعا؟ کی ؟
به ساعتش نگاه کرد و گفت : نیم ساعت دیگه
( نیم ساعت بعد )
از زبان ا/ت
سردم بود اما بخاطر اون ستاره منتظر بودم تهیونگ و جیسان دورتر از ما یه سمت دیگه باغ وایستاده بودن منم که با هزار جور دردسر جونگ کوک رو آوردم بیرون
نگاهم همچنان به آسمون بود که بالاخره دیدمش بلند خندیدم و دستام رو به هم کوبیدم 👏👏
با انگشتم به ستاره های دنباله دار اشاره کردم و گفتم : جونگ کوک نگاه کن
سرش رو بالا آورد سمت آسمون زل زد بهش اما اصلا لبخندی نزد
منم که با رد شدن هر ستاره ذوق میکردم دستام رو به هم می کوبیدم یهو جونگ کوک از پشت بغلم کرد باعث تعجبم شد دمه گوشم گفت : الان خوشحالی
با خنده گفتم : آره یکی از ۸ تا آرزوم برآورده شد
برم گردوند سمت خودش دستام رو که یخ کرده بود رو گرفت و گفت : دلم میخواد اون ۷ تای دیگه رو بدونم
با لبخند گفتم : فقط اینو بدون که مهم ترینش اینه که یه روز ماهم مثل همه زوج های عادی زندگی کنیم بدون اینکه بترسم باهات مثل آدم های عادی زندگی کنیم
جونگ کوک گفت : نمیشه عادی بودن واسه ما سهله
همچنان که تو چشماش زل زدم و گفتم : چرا ؟ مگه ما انسان نیستیم ؟ مگه ما قلب نداریم
گفت : تو قلب داری من ندارم تو فرشته ای ولی من یه دیو
با لبخند و بغض گفتم : تو به فردای این فرشته و دیو فکر کردی
سکوت کرد و فقط نگام کرد
به پایین نگاه کردم تا بتونم اشکام رو کنترل کنم و گفتم : اگر نکردی بزار یه چیزی بگم زندگیه ما اول و آخرش معلوم نیست هیچکس نمیدونه آینده ما دوتا رو کجا میبره پس بیا...بیا تو زمان حال زندگی کنیم میدونم ما نمیتونیم مثل همه زوج های معمولی باشیم اما حداقل یه روز رو میتونیم مگه نه
جونگ کوک بالاخره زبون باز کرد و گفت : اگر تو بخوای میتونیم ولی به قول خودت فقط یه روز
لبخند رضایت بخشی زدم
کل روز رو تو فکره حرف های جیسان بودم اینقدر گیج و مَنگ بودم که هیچی رو توی اطرافم متوجه نمیشدم
سره میز شام بودیم اینقدر با غذام ور رفتم که همش به هم خورد اشتها نداشتم از یه طرفی هم نمیخوردم بعداً توسط جونگ کوک باز پرس میشدم
جانگ شین گفت : ا/ت چه عجب ساکتی
بی توجه بهش داشتم به غذام نگاه میکردم که دوباره حرفش رو تکرار کرد آروم گفتم : چیزی نیست
جیسان برای اینکه جو رو عوض کنه گفت : ا/ت میدونستی امسال بعد از ۱۰۰ سال قراره یه ستاره دنباله دار از آسمون رد بشه
با این جملش سره حال اومدم و گفتم : واقعا؟ کی ؟
به ساعتش نگاه کرد و گفت : نیم ساعت دیگه
( نیم ساعت بعد )
از زبان ا/ت
سردم بود اما بخاطر اون ستاره منتظر بودم تهیونگ و جیسان دورتر از ما یه سمت دیگه باغ وایستاده بودن منم که با هزار جور دردسر جونگ کوک رو آوردم بیرون
نگاهم همچنان به آسمون بود که بالاخره دیدمش بلند خندیدم و دستام رو به هم کوبیدم 👏👏
با انگشتم به ستاره های دنباله دار اشاره کردم و گفتم : جونگ کوک نگاه کن
سرش رو بالا آورد سمت آسمون زل زد بهش اما اصلا لبخندی نزد
منم که با رد شدن هر ستاره ذوق میکردم دستام رو به هم می کوبیدم یهو جونگ کوک از پشت بغلم کرد باعث تعجبم شد دمه گوشم گفت : الان خوشحالی
با خنده گفتم : آره یکی از ۸ تا آرزوم برآورده شد
برم گردوند سمت خودش دستام رو که یخ کرده بود رو گرفت و گفت : دلم میخواد اون ۷ تای دیگه رو بدونم
با لبخند گفتم : فقط اینو بدون که مهم ترینش اینه که یه روز ماهم مثل همه زوج های عادی زندگی کنیم بدون اینکه بترسم باهات مثل آدم های عادی زندگی کنیم
جونگ کوک گفت : نمیشه عادی بودن واسه ما سهله
همچنان که تو چشماش زل زدم و گفتم : چرا ؟ مگه ما انسان نیستیم ؟ مگه ما قلب نداریم
گفت : تو قلب داری من ندارم تو فرشته ای ولی من یه دیو
با لبخند و بغض گفتم : تو به فردای این فرشته و دیو فکر کردی
سکوت کرد و فقط نگام کرد
به پایین نگاه کردم تا بتونم اشکام رو کنترل کنم و گفتم : اگر نکردی بزار یه چیزی بگم زندگیه ما اول و آخرش معلوم نیست هیچکس نمیدونه آینده ما دوتا رو کجا میبره پس بیا...بیا تو زمان حال زندگی کنیم میدونم ما نمیتونیم مثل همه زوج های معمولی باشیم اما حداقل یه روز رو میتونیم مگه نه
جونگ کوک بالاخره زبون باز کرد و گفت : اگر تو بخوای میتونیم ولی به قول خودت فقط یه روز
لبخند رضایت بخشی زدم
۱۴۷.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.