اتش نفرت قسمت ۱۷
اتش نفرت قسمت ۱۷
اههههه جیون بدبخت شدییییم رفتیم تو سالن مسابقه وسط زمین بودیم گیج بودم دستمو فشار داد و گفت من میترسم اه جیون نترس مونده بودیم چیکار کنیم ک یهو پسرا میان داخل همه طرفدارا دست و جیغ میکشیدن دست جیونو کشیدم فرار کنیم اوه بهتر این نمیشد خوردیم به جام قهرمانی افتاد و با عجله رفتیم بیرون اوه چه گندی زدیم
جیون:
راستش بعد گندی که زدیم منو هیومین باهم خیلی خوب شدیم خب منو هیومین و کیوری و ایون البته!
هیومین:
واییی خیلی استرس دارم میخوام با کای رار بزارم ولی هیچ لباسی ندارم اووووه چی بپوشم
خب تصمیم گرفتم یه نیم تنه ی سفید و یه شلوار تنگ و چسبون بپوشم رفتم پایین و یه تاکسی گرفتم خب همه چیزو برداشتم اوه اره
وقتی رسیدم یه رستوران خیلی بزرگ و مجلل بود اوه خدایا تاحالا همچین جایی رو ندیده بودم از پله هایی که با فرش قرمز پوشیده شده بودن بالا میرفتم اوه چقدر همه جا چراغ روشنه رفتم بالا به شماره ای که دستم بود خیره شدم اوم خب میز شماره 11 اه این شماره برام شانس میاره رفتم جلو اوه فکر کنم همون جاست که یهو ججا خوردم واودوباره کت و شلوار ابی پوشیده بود وای خیلی بهش میومد لبمو گاز گرفتم چی دارم میگم اروم رفتم جلو تا منو دید صندلیو برام عقب کشید نشستم اوه کای خیلی اینجا قشنگه و به دورو برم خیره شدم به لوسترش خیره شدم وای این عالیه بعد به جلوم نگاه کردم اوه راستش من زیاد مشروب نمیخورم هی کای چرا انقدر تند تند میخوری مگه کسی دنبالته؟
کای:
خب کت و شلوار ابیمو پوشیدم و رفتم منتظرش بود که اومد خیلی خوشش اومده بود منم فقط مشروب میخوردم
_هان؟!نه کسی دنبالم نکرده فقط وقتی یه چیزی ازارم میده این کارو میکنم برام عادیه!
هیومین:
اه بنظرم ناهارو بخوریم بریم بیرون حرف بزنیم خوبه نه!؟
_اه باشه
بعد ناهار رفتیم بیرون خب چی ازارت میده؟!!!
میتونی بهم بگی؟
کای:
بهش نگاه کردم گذشتم با کمی مکث گفتم ایندم
نفس عمیقی کشیدم اَه نمیدونم شاید یکم از نظر تو غیر عادی باشه...
به زمین چشم میدوزم درکم نمیکنی میدونم
هیومین:
اوه تند نرو من همیشه تو زندگیم همرو درک کردم بعد لبخندی میزنم اما راستش تو خیلی با من فرق داری راستش ام....
اههههه جیون بدبخت شدییییم رفتیم تو سالن مسابقه وسط زمین بودیم گیج بودم دستمو فشار داد و گفت من میترسم اه جیون نترس مونده بودیم چیکار کنیم ک یهو پسرا میان داخل همه طرفدارا دست و جیغ میکشیدن دست جیونو کشیدم فرار کنیم اوه بهتر این نمیشد خوردیم به جام قهرمانی افتاد و با عجله رفتیم بیرون اوه چه گندی زدیم
جیون:
راستش بعد گندی که زدیم منو هیومین باهم خیلی خوب شدیم خب منو هیومین و کیوری و ایون البته!
هیومین:
واییی خیلی استرس دارم میخوام با کای رار بزارم ولی هیچ لباسی ندارم اووووه چی بپوشم
خب تصمیم گرفتم یه نیم تنه ی سفید و یه شلوار تنگ و چسبون بپوشم رفتم پایین و یه تاکسی گرفتم خب همه چیزو برداشتم اوه اره
وقتی رسیدم یه رستوران خیلی بزرگ و مجلل بود اوه خدایا تاحالا همچین جایی رو ندیده بودم از پله هایی که با فرش قرمز پوشیده شده بودن بالا میرفتم اوه چقدر همه جا چراغ روشنه رفتم بالا به شماره ای که دستم بود خیره شدم اوم خب میز شماره 11 اه این شماره برام شانس میاره رفتم جلو اوه فکر کنم همون جاست که یهو ججا خوردم واودوباره کت و شلوار ابی پوشیده بود وای خیلی بهش میومد لبمو گاز گرفتم چی دارم میگم اروم رفتم جلو تا منو دید صندلیو برام عقب کشید نشستم اوه کای خیلی اینجا قشنگه و به دورو برم خیره شدم به لوسترش خیره شدم وای این عالیه بعد به جلوم نگاه کردم اوه راستش من زیاد مشروب نمیخورم هی کای چرا انقدر تند تند میخوری مگه کسی دنبالته؟
کای:
خب کت و شلوار ابیمو پوشیدم و رفتم منتظرش بود که اومد خیلی خوشش اومده بود منم فقط مشروب میخوردم
_هان؟!نه کسی دنبالم نکرده فقط وقتی یه چیزی ازارم میده این کارو میکنم برام عادیه!
هیومین:
اه بنظرم ناهارو بخوریم بریم بیرون حرف بزنیم خوبه نه!؟
_اه باشه
بعد ناهار رفتیم بیرون خب چی ازارت میده؟!!!
میتونی بهم بگی؟
کای:
بهش نگاه کردم گذشتم با کمی مکث گفتم ایندم
نفس عمیقی کشیدم اَه نمیدونم شاید یکم از نظر تو غیر عادی باشه...
به زمین چشم میدوزم درکم نمیکنی میدونم
هیومین:
اوه تند نرو من همیشه تو زندگیم همرو درک کردم بعد لبخندی میزنم اما راستش تو خیلی با من فرق داری راستش ام....
۱۰.۲k
۲۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.