وانشات مایکی =)))))))))
نام: ()
()مایکی چند سال بود که همو میشناختین و () مایکی رو دوست داشتین ولی اعتراف نکرده بودین
()داشتین به حرف معلم گوش میدادین که یهو یه آدم کوتاه در باز کرد اومد تو و اون مایکی بودددد
مایکی :() بیا بریم موتور سواری با کن چین=)
()که برگی براتون باقی نمونده بود پا شدین و رفتین وقتی دیگه وقت خونه رفتن بود مایکی ()رو نرسوند خونه تون و رفتین خونه ی مایکی
() : از دست تو مایکی واقعا احمقی
مایکی : بیا مث دو تا دیونه باشیم=>
رفتین و شام خوردین و به مامانتون زنگ زدین که میرن خونه ی مایکی و مامان تون هم اجاز داد اما بهتون لباس راحتی داد شمام رفتین تو اتاق و داشتین لباس ساتون رو عوض میکردین که مایکی اومد داخل شما قرمز شدین و مایکی هم پوزخند زد و () رو هل داد رو تخت و ()رو بوسید () شونه ی مایکی رو چنگ میزدین کم نفس کم آوردم و مایکی هم فهمید و بلند شد و رفت لباس ها شو در آورد
و () لباس هاتون رو در اوردین و مایکی عضو تون رو ناز میکرد و می لیسید و () هم ناله میکردین . مایکی صحبت نمیکرد و کاری هم نمیکرد به شما جدی نگاه میکرد
مایکی : تو میخوایی فرو کنم توت یا بعدا این کار رو انجام بدم
() : همین الان ددی
چش های مایکی برق زد و داخل تون فرو کرد
() : ما...یکی محکم تر
اون هم براتون تلبه میزد یهو یه ماده گرمی رو حس کردین که آب مایکی بود
() : مایکی تو این سن منو حامله کردیییییی
مایکی : هورا بابا شدمم
() : امیدی بهت نیس =/
و مایکی از تون کشید بیرون و مایکی رو بقل کردین و خوابیدین
اگه غلط املای داشت واقعا ببخشید
لایک کنین
#مایکی
#وانشات
#خوبه
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
()مایکی چند سال بود که همو میشناختین و () مایکی رو دوست داشتین ولی اعتراف نکرده بودین
()داشتین به حرف معلم گوش میدادین که یهو یه آدم کوتاه در باز کرد اومد تو و اون مایکی بودددد
مایکی :() بیا بریم موتور سواری با کن چین=)
()که برگی براتون باقی نمونده بود پا شدین و رفتین وقتی دیگه وقت خونه رفتن بود مایکی ()رو نرسوند خونه تون و رفتین خونه ی مایکی
() : از دست تو مایکی واقعا احمقی
مایکی : بیا مث دو تا دیونه باشیم=>
رفتین و شام خوردین و به مامانتون زنگ زدین که میرن خونه ی مایکی و مامان تون هم اجاز داد اما بهتون لباس راحتی داد شمام رفتین تو اتاق و داشتین لباس ساتون رو عوض میکردین که مایکی اومد داخل شما قرمز شدین و مایکی هم پوزخند زد و () رو هل داد رو تخت و ()رو بوسید () شونه ی مایکی رو چنگ میزدین کم نفس کم آوردم و مایکی هم فهمید و بلند شد و رفت لباس ها شو در آورد
و () لباس هاتون رو در اوردین و مایکی عضو تون رو ناز میکرد و می لیسید و () هم ناله میکردین . مایکی صحبت نمیکرد و کاری هم نمیکرد به شما جدی نگاه میکرد
مایکی : تو میخوایی فرو کنم توت یا بعدا این کار رو انجام بدم
() : همین الان ددی
چش های مایکی برق زد و داخل تون فرو کرد
() : ما...یکی محکم تر
اون هم براتون تلبه میزد یهو یه ماده گرمی رو حس کردین که آب مایکی بود
() : مایکی تو این سن منو حامله کردیییییی
مایکی : هورا بابا شدمم
() : امیدی بهت نیس =/
و مایکی از تون کشید بیرون و مایکی رو بقل کردین و خوابیدین
اگه غلط املای داشت واقعا ببخشید
لایک کنین
#مایکی
#وانشات
#خوبه
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۶.۸k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.