عشق مافیایی من پارت10
تو این دو هفته با جونگ کوک زیاد ارتباط داشتم و انگار اونقدرا هم که پدرش بده اون نیست اما براهم دوست خوبی شدیم قرار فردا بریم ایتالیا البته جدا......)
[ایتالیا 20 ژانویه ساعت 8 هتل ....فلورانس]
+(دو روزه که اومدم ایتالیا جونگ کوک بخواطر پدرش با اون اومد و من و بکهیون باهم اومدیم من و جونگ کوک نقشه کشیدیم که امشب من همه چی رو برای سینیور دلاکروز رو کنم تا کار جئون بزرگ ساخته شه هه جئون دیگه اخر امپراتوری ته از قبل با دلاکروز تماس گرفتم که بیام برا مهمونیش اون هم با کمال خوشحالی قبول کرد دلا کروز زیاذ هم پیر نیست اما 39 سالی هست فک کنم بخاطر همین باهم به خاطر قرارداد ها و محموله هامون باهم یکم صمیمی هستیم...... برای امشب یک لباس مشکی زیبا و جزب پوشیدم که یکم باز هم بود مو هام رو حالت دادم و ارایش ملایمی کردم رفتم بیرون بکهیون دهنش باز مونده بود )
+سنیور بک نمیایی
/اوه البته سینیوریتا ا.ت(خنده)
+(خنده)اوکی بریم
+(سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت هتل...... ادمای زیادی اون جا بودن سرمو بالا گرفتم و وارد شدم که از دور دلا کروز و جئون ها رو دیدم رفتم سمتشون جئون معلوم بود از اینکه اینجا میبینتم عصبیه .... جونگکوک با اخم نگام میکرد شاید میخواد نقش بازی کنه اما خوشتیپ شده بود انگار اون هم برا نابودی پدرش هیجان داره.... دلا کروز بلند شد و دستمو بوسید و دستشو گزاشت دور کمرم )
(انجا دارن اینالیایی حرف میزنن
، سینیوریتا ا.ت هر دفعه که میبینمت
بیشتر زیبا تر میشی (خنده)
+اووو سینیور دلا کروز میدونی که من همیشه زیبا هستم اما تو هم مثل همیشه شیک و جذاب هستی(خنده)
،خب من هنوز هم پیشنهادم سر جاشه (چشمک)
+سینیور گفتم که جوابم منفیه (خنده)
،منم گفتم فاصله سنی برام مهم نیست
+منم گفتم که جوابم منفیه و.......(حرفش با اهم جونگ کوکی که تمام مدت بااخم به حرف ها شون گوش میداد قطع شد)
+اه سینیور جئون مشتاق دیدار
&همچنین
+برای اینکه شک نکنن به جونگکوک سلام نکرد و کنار دلاکروز نشست بعد خوردن سه لیوان مشر*وب و همینطور حرف زدن با دلا کروز متوجه نگاه سنگینی شد هر دو جئون با خم بهش نگاه میکردن جئون بزرگ که قصد جونش رو داشت و جونگکوک هم که با چشماش اشاره میکرد برن ا.ت پاشد و به دلا کروز گفت که میره دستشویی بعد رفت توی دستشویی داشت دست هاش رو می شست که صدای در دست شویی اومد و جونگکوک بود در رو قفل کرد و امد نزدیک ا.ت )
_باید هر چه زود تر کار رو تموم کنیم
+درسته همین الان شروع میکنیم
_اوهوم
+(ا.ت خواست بره که جونگکوک دستشو کشید و به خودش نزدیک کرد و تو یه حرکت ل.باش رو رو ل.بای ا.ت گذاشت و م.ک زد ا.ت با تعجب خواست اون رو از خودش جدا کنه اما جونگکوک اون رو بیشتر به خودش چسپوند و بیشتر م.ک زد تا اینکه یه زن از دست شوی کناری بیرون اومد و اون ها زود از هم جدا شدن زن که اینالیایی بود گفت به کارتون ادامه بدید جوان ها (بالبخند چشمکی زد)
+(ا.ت نگاه عصبانی به جونگ کوک کرد )چطور جرئت کردی
_چطور تو جرئت کردی همچین لباسی بپوشی تازه اینقد به اون مردک نزدیک بشی (عصبی)
+این به تو چه ربطی دارع
(زن که فکر کرد باعث دعوای این دوتاس از اون جا بیرون رفت)
_چو...چون..
اسلاید اول و دوم لباس ا.ت و جونگ کوک برا اون شب
اسلاید های اخر هتل فلورانس جایی که جشن بود
[ایتالیا 20 ژانویه ساعت 8 هتل ....فلورانس]
+(دو روزه که اومدم ایتالیا جونگ کوک بخواطر پدرش با اون اومد و من و بکهیون باهم اومدیم من و جونگ کوک نقشه کشیدیم که امشب من همه چی رو برای سینیور دلاکروز رو کنم تا کار جئون بزرگ ساخته شه هه جئون دیگه اخر امپراتوری ته از قبل با دلاکروز تماس گرفتم که بیام برا مهمونیش اون هم با کمال خوشحالی قبول کرد دلا کروز زیاذ هم پیر نیست اما 39 سالی هست فک کنم بخاطر همین باهم به خاطر قرارداد ها و محموله هامون باهم یکم صمیمی هستیم...... برای امشب یک لباس مشکی زیبا و جزب پوشیدم که یکم باز هم بود مو هام رو حالت دادم و ارایش ملایمی کردم رفتم بیرون بکهیون دهنش باز مونده بود )
+سنیور بک نمیایی
/اوه البته سینیوریتا ا.ت(خنده)
+(خنده)اوکی بریم
+(سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت هتل...... ادمای زیادی اون جا بودن سرمو بالا گرفتم و وارد شدم که از دور دلا کروز و جئون ها رو دیدم رفتم سمتشون جئون معلوم بود از اینکه اینجا میبینتم عصبیه .... جونگکوک با اخم نگام میکرد شاید میخواد نقش بازی کنه اما خوشتیپ شده بود انگار اون هم برا نابودی پدرش هیجان داره.... دلا کروز بلند شد و دستمو بوسید و دستشو گزاشت دور کمرم )
(انجا دارن اینالیایی حرف میزنن
، سینیوریتا ا.ت هر دفعه که میبینمت
بیشتر زیبا تر میشی (خنده)
+اووو سینیور دلا کروز میدونی که من همیشه زیبا هستم اما تو هم مثل همیشه شیک و جذاب هستی(خنده)
،خب من هنوز هم پیشنهادم سر جاشه (چشمک)
+سینیور گفتم که جوابم منفیه (خنده)
،منم گفتم فاصله سنی برام مهم نیست
+منم گفتم که جوابم منفیه و.......(حرفش با اهم جونگ کوکی که تمام مدت بااخم به حرف ها شون گوش میداد قطع شد)
+اه سینیور جئون مشتاق دیدار
&همچنین
+برای اینکه شک نکنن به جونگکوک سلام نکرد و کنار دلاکروز نشست بعد خوردن سه لیوان مشر*وب و همینطور حرف زدن با دلا کروز متوجه نگاه سنگینی شد هر دو جئون با خم بهش نگاه میکردن جئون بزرگ که قصد جونش رو داشت و جونگکوک هم که با چشماش اشاره میکرد برن ا.ت پاشد و به دلا کروز گفت که میره دستشویی بعد رفت توی دستشویی داشت دست هاش رو می شست که صدای در دست شویی اومد و جونگکوک بود در رو قفل کرد و امد نزدیک ا.ت )
_باید هر چه زود تر کار رو تموم کنیم
+درسته همین الان شروع میکنیم
_اوهوم
+(ا.ت خواست بره که جونگکوک دستشو کشید و به خودش نزدیک کرد و تو یه حرکت ل.باش رو رو ل.بای ا.ت گذاشت و م.ک زد ا.ت با تعجب خواست اون رو از خودش جدا کنه اما جونگکوک اون رو بیشتر به خودش چسپوند و بیشتر م.ک زد تا اینکه یه زن از دست شوی کناری بیرون اومد و اون ها زود از هم جدا شدن زن که اینالیایی بود گفت به کارتون ادامه بدید جوان ها (بالبخند چشمکی زد)
+(ا.ت نگاه عصبانی به جونگ کوک کرد )چطور جرئت کردی
_چطور تو جرئت کردی همچین لباسی بپوشی تازه اینقد به اون مردک نزدیک بشی (عصبی)
+این به تو چه ربطی دارع
(زن که فکر کرد باعث دعوای این دوتاس از اون جا بیرون رفت)
_چو...چون..
اسلاید اول و دوم لباس ا.ت و جونگ کوک برا اون شب
اسلاید های اخر هتل فلورانس جایی که جشن بود
۲۶.۳k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.