بقیه پارت15
<br>
کوک اومد سمت میزم<br>
_میگم بلند شو برو خونت وگرنه خودم میبرمت<br>
نگاهش کردم<br>
عصبی به نظر میرسید<br>
منم لجبازی کردم<br>
+گفتم که میمونم<br>
کوک عصبی دستمو رو گرفت <br>
جوری سفت گرفت که زورم بهش نمیرسید<br>
+نکن اعع<br>
بلندم کرد بردتم بیرون سوار ماشینش کرد منو<br>
درارو قفل کرد<br>
مهم نبود واسش وسایلام موندن نموندن<br>
اما خداروشکر گوشیم تو جیبم بود<br>
+ایی دستمم درد گرفتت وحشیییی<br>
_هیسس<br>
+راه خونه من از این طرف نیست<br>
_وقتی بهت میگم بلند شو برو خونت میگی نه<br>
باید تنبیهه شی نمیدونستی<br>
+ی.. ینی چی<br>
_نترس اما نمیبرمت خونت <br>
+کوک بسته<br>
_هیس <br>
داشتم به بیرون نگاه میکردم اهی از رو کلافگی کشیدم<br>
ادامه دارد..
کوک اومد سمت میزم<br>
_میگم بلند شو برو خونت وگرنه خودم میبرمت<br>
نگاهش کردم<br>
عصبی به نظر میرسید<br>
منم لجبازی کردم<br>
+گفتم که میمونم<br>
کوک عصبی دستمو رو گرفت <br>
جوری سفت گرفت که زورم بهش نمیرسید<br>
+نکن اعع<br>
بلندم کرد بردتم بیرون سوار ماشینش کرد منو<br>
درارو قفل کرد<br>
مهم نبود واسش وسایلام موندن نموندن<br>
اما خداروشکر گوشیم تو جیبم بود<br>
+ایی دستمم درد گرفتت وحشیییی<br>
_هیسس<br>
+راه خونه من از این طرف نیست<br>
_وقتی بهت میگم بلند شو برو خونت میگی نه<br>
باید تنبیهه شی نمیدونستی<br>
+ی.. ینی چی<br>
_نترس اما نمیبرمت خونت <br>
+کوک بسته<br>
_هیس <br>
داشتم به بیرون نگاه میکردم اهی از رو کلافگی کشیدم<br>
ادامه دارد..
۲.۶k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.