مافیای من p6
a,t
تا حد ممکن تند روندم بعد چند مینی رسیدیم خونه کوک رو به زور بردم توی اتاقش و دکتر رو خبر کردم...دست کوک رو گچ گرفت و رفت...
کوک:م..من کجام ای سرمممم...
ات:بهوش اومدی؟ بهتره تکون نخوری
کوک:دستم چی شده؟
ات:چانیول دستت رو شکوند ...دکتر برات گچ گرفت تا چند هفته باید توی گچ باشه
کوک:آهان ممنون
ات:کاری نکردم...اینم غذات میرم بیرون کار دارم
کوک:کجا خطر داره اگه چانیول پیدات کنه بدبخت میشم
ات:نگران نباش ....پاشو شکوندم نمیتونه فعلا هیچ غلطی بکنه...شب برمیگردم چیزی خواستی زنگ بزن
کوک:باشه پس مواظب خودت باش
ات:باشه
a,t
سوار موتورم شدم و رفتم جایی که با زیر دست چان قرار گذاشته بودم...اسلحه ام رو درست کردم که اومدش تو
ات:خب می شنوم
د.چ:ببین من میخوام به این جنگ خاتمه بدیم
ات:پس چرا اومدی سراغ من؟باید با اون رئیس عوضیت حرف بزنی نه من
د.چ:نه نه ببین باید دو طرف راضی باشن...من روی چان نمیتونم تاثیری داشته باشم ولی با کمک تو میتونیم به این جنگ خاتمه بدیم اینجوری دیگه کسی آسیب نمیبینه
ات:خب چیکار میتونم بکنم؟
د.چ:تو باید دل کوک رو رام کنی...یجوری که به حرفت گوش کنه و ازش بخوای که دست از سر چان برداره منم با چان حرف میزنم
ات:شوخی جالبی نبود
د.چ:ولی من شوخی نکردم...اگه بتونی دلش رو رام خودت کنی میتونیم پیروز بشیم
ات:ببین من اینکارو بتونم بکنن تو چان رور میخوای چیکار کنی؟ چان هیچ نقطه ضعفی نداره
د.چ:نقطه ضعف نمیشه گفت...یه نفرو دوست داره اونو میخوام پیداش کنم و بیارم پیشش
ات:بنظرت خودش دست نداره؟
د.چ:اون دختر دوست منه
ات:اوک اینو زودتر بگو...از این قرار ما کسی نباید بویی ببره وگرنه یه گلوله توی مخت خالی میکنم...فعلا سعیمو میکنم ولی با رابطه برقرار کردن خوب نیستم بهت قول نمیدم که بتونم
د.چ:شمارت رو بده
ات:که هکم کنی...من اتقدرم خر نیستم
د.چ:نخیر...میخوام با هم در ارتباط باشیم...اگه اینجوری فکر میکنی این شماره منه ...منتظرم موفق باشی
ات:بای
a,t
شمارش رو گرفتم و گذاشتن توی جیبم... به سمت عمارت راه افتادم و درو باز کردم رفتم توی اتاق
ات:چقدر راحت خوابیده..چ*اروم*
کوک:اومدی؟*خوابآلود *
ات:آره...برات شیر موز گرفتم بخور
کوک:ممنون...کاتر چی بود انقدر واجب؟چان که کسی رو دنبالت نفرستاده بود؟
ات:اولا اونش به خودم مربوطه دوما نه کسی رو نفرستاد منم بچه نیستم بلدم از خودم مراقبت کنم حد
اقل بهتر از تو
کوک:اونوقت چطور فکر کردی به این نتیجه رسیدی؟
تا حد ممکن تند روندم بعد چند مینی رسیدیم خونه کوک رو به زور بردم توی اتاقش و دکتر رو خبر کردم...دست کوک رو گچ گرفت و رفت...
کوک:م..من کجام ای سرمممم...
ات:بهوش اومدی؟ بهتره تکون نخوری
کوک:دستم چی شده؟
ات:چانیول دستت رو شکوند ...دکتر برات گچ گرفت تا چند هفته باید توی گچ باشه
کوک:آهان ممنون
ات:کاری نکردم...اینم غذات میرم بیرون کار دارم
کوک:کجا خطر داره اگه چانیول پیدات کنه بدبخت میشم
ات:نگران نباش ....پاشو شکوندم نمیتونه فعلا هیچ غلطی بکنه...شب برمیگردم چیزی خواستی زنگ بزن
کوک:باشه پس مواظب خودت باش
ات:باشه
a,t
سوار موتورم شدم و رفتم جایی که با زیر دست چان قرار گذاشته بودم...اسلحه ام رو درست کردم که اومدش تو
ات:خب می شنوم
د.چ:ببین من میخوام به این جنگ خاتمه بدیم
ات:پس چرا اومدی سراغ من؟باید با اون رئیس عوضیت حرف بزنی نه من
د.چ:نه نه ببین باید دو طرف راضی باشن...من روی چان نمیتونم تاثیری داشته باشم ولی با کمک تو میتونیم به این جنگ خاتمه بدیم اینجوری دیگه کسی آسیب نمیبینه
ات:خب چیکار میتونم بکنم؟
د.چ:تو باید دل کوک رو رام کنی...یجوری که به حرفت گوش کنه و ازش بخوای که دست از سر چان برداره منم با چان حرف میزنم
ات:شوخی جالبی نبود
د.چ:ولی من شوخی نکردم...اگه بتونی دلش رو رام خودت کنی میتونیم پیروز بشیم
ات:ببین من اینکارو بتونم بکنن تو چان رور میخوای چیکار کنی؟ چان هیچ نقطه ضعفی نداره
د.چ:نقطه ضعف نمیشه گفت...یه نفرو دوست داره اونو میخوام پیداش کنم و بیارم پیشش
ات:بنظرت خودش دست نداره؟
د.چ:اون دختر دوست منه
ات:اوک اینو زودتر بگو...از این قرار ما کسی نباید بویی ببره وگرنه یه گلوله توی مخت خالی میکنم...فعلا سعیمو میکنم ولی با رابطه برقرار کردن خوب نیستم بهت قول نمیدم که بتونم
د.چ:شمارت رو بده
ات:که هکم کنی...من اتقدرم خر نیستم
د.چ:نخیر...میخوام با هم در ارتباط باشیم...اگه اینجوری فکر میکنی این شماره منه ...منتظرم موفق باشی
ات:بای
a,t
شمارش رو گرفتم و گذاشتن توی جیبم... به سمت عمارت راه افتادم و درو باز کردم رفتم توی اتاق
ات:چقدر راحت خوابیده..چ*اروم*
کوک:اومدی؟*خوابآلود *
ات:آره...برات شیر موز گرفتم بخور
کوک:ممنون...کاتر چی بود انقدر واجب؟چان که کسی رو دنبالت نفرستاده بود؟
ات:اولا اونش به خودم مربوطه دوما نه کسی رو نفرستاد منم بچه نیستم بلدم از خودم مراقبت کنم حد
اقل بهتر از تو
کوک:اونوقت چطور فکر کردی به این نتیجه رسیدی؟
۳۱.۲k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.