𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟕
𝓦𝓱𝓮𝓷 𝔂𝓸𝓾 𝓼𝓽𝓸𝓵𝓮...
درد بدی تو پایین حس کردم..نکا کردم ک دیدم دیکش هنوز تومه..میخواستم درش بیارم..خیلی درد میکرددد
ا.ت:اهههه...اییییی
جین
با صدای ا.ت ک انگار داشت ناله میکرد بیدار شدم..میخواست دیکمو در بیاره..که خودم یهو ازش کشیدم بیرون..
ا.ت
داشتم درس میاوردم ک دیدم خودش در اومد:/متوجه شدم ک جین درش آورده..داشتم بلند میشدم ک جین دستمو گرفت و منو انداخت روی خودش..لبامو بوسید..من داشتم تعجب میکردم..ک بعد ولم کد و خودش باند شد لباس پوشید و رفت..
ا.ت:ها:///؟؟این فازش چی بود؟چرا یهویی منو بوسید؟هوففففف این بشر خیلی عجیبه:/
بلند شدمو رفتم حموم..
بعد ۳۰ دقیقه
از حموم اومدم بیرون..داشتم بند حولمو باز میکردم ک سفت تر ببندمش..که یهو در باز شد و جین اومد..من سریع حولمو با دستم جلوم نگه داشتم..
جین:چرا خجالت میکشی؟من ک نچتورو ب لخت ترین شکل دیدمت
ا.ت:تو دلش(راست میگف ولی من یادم نیومد ک بدنمو دیده خجالتم چند برابر میشد..
جین: خب ببین مامانم داره میاد اینجا و میخواد من با دختر داییم ازدواج کنم ولی من بهش گفتم ک ینفر دیگرو دوست دارم و دوست دخترمه..و تو باید امروز نقش دوست دخترمو بازی کنی..فهمیدی؟؟
ا.ت:چی؟؟؟
جین:خوشم نمیاد دوبار حرفمو تکرار کنم..ساعت دو میان اینجا تا اون موقع آماده شو...
خیلیاتون دوست داشتین بذارم..:)
شرایط:
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
درد بدی تو پایین حس کردم..نکا کردم ک دیدم دیکش هنوز تومه..میخواستم درش بیارم..خیلی درد میکرددد
ا.ت:اهههه...اییییی
جین
با صدای ا.ت ک انگار داشت ناله میکرد بیدار شدم..میخواست دیکمو در بیاره..که خودم یهو ازش کشیدم بیرون..
ا.ت
داشتم درس میاوردم ک دیدم خودش در اومد:/متوجه شدم ک جین درش آورده..داشتم بلند میشدم ک جین دستمو گرفت و منو انداخت روی خودش..لبامو بوسید..من داشتم تعجب میکردم..ک بعد ولم کد و خودش باند شد لباس پوشید و رفت..
ا.ت:ها:///؟؟این فازش چی بود؟چرا یهویی منو بوسید؟هوففففف این بشر خیلی عجیبه:/
بلند شدمو رفتم حموم..
بعد ۳۰ دقیقه
از حموم اومدم بیرون..داشتم بند حولمو باز میکردم ک سفت تر ببندمش..که یهو در باز شد و جین اومد..من سریع حولمو با دستم جلوم نگه داشتم..
جین:چرا خجالت میکشی؟من ک نچتورو ب لخت ترین شکل دیدمت
ا.ت:تو دلش(راست میگف ولی من یادم نیومد ک بدنمو دیده خجالتم چند برابر میشد..
جین: خب ببین مامانم داره میاد اینجا و میخواد من با دختر داییم ازدواج کنم ولی من بهش گفتم ک ینفر دیگرو دوست دارم و دوست دخترمه..و تو باید امروز نقش دوست دخترمو بازی کنی..فهمیدی؟؟
ا.ت:چی؟؟؟
جین:خوشم نمیاد دوبار حرفمو تکرار کنم..ساعت دو میان اینجا تا اون موقع آماده شو...
خیلیاتون دوست داشتین بذارم..:)
شرایط:
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
۳۳.۵k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.