شهید
پروای جان یعنی اسیر خویش بودن
یعنی اسیر نفس بد اندیش بودن
پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست
سودای جانان، چون بود، پروای جان نیست
پروانه کی پروایی از پر سوختن داشت
گویی که از اول سر افروختن داشت
این جمع مشتاقی که بیم سر ندارند
جز وصل یار اندیشهای دیگر ندارند
در عشق بازی رشک مجنونند اینان
آلالههای غرق در خونند اینان
این پاکبازان را چه باک از جان سپردن
رندان بیدل را چه باک از زخم خوردن
یعنی اسیر نفس بد اندیش بودن
پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست
سودای جانان، چون بود، پروای جان نیست
پروانه کی پروایی از پر سوختن داشت
گویی که از اول سر افروختن داشت
این جمع مشتاقی که بیم سر ندارند
جز وصل یار اندیشهای دیگر ندارند
در عشق بازی رشک مجنونند اینان
آلالههای غرق در خونند اینان
این پاکبازان را چه باک از جان سپردن
رندان بیدل را چه باک از زخم خوردن
۵.۰k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.