(انتقام یا عشق)
پارت: ۵
همه پلیس ها به سمت غربی هجوم بردن و مردم رو از جزیره خارج کردن.
تهیونگ و جی یونگ تو محاصره پلیس ها قرار گرفتن ، تهیونگ به چاله زیر پاش نگاه کرد و جی هون رو دید و دست جی یونگ گرفت و پریدن داخل آب و جی هون بردشون داخل زیر دریایی
هایون هم میخواست بره دنبالشون اما یکی از افسر ها نزاشت، هایون فریاد زد:
-چرا نزاشتی برم؟ تو چنگ ما بودن
- به خودت فشار نیار، اگر بری خودت آسیب میبینی
هایون به گوشی داخل دستش نگاه کرد:
- بر میگردیم پایگاه
رفت و سوار قایق موتوری شد و برگشت به پایگاه...
موقعیت، ساعت ۸ شب، پایگاه نیروی ویژه، سئول
هایون رفت داخل و دید همه دارن غذا میخورن. میونگ دوست صمیمی هایون درحالی که نودل و دوکبوکی میخورد بهش نگاه کرد:
-نچ نچ، قشنگ معلومه غذا نخوردی، بیا اینجا یچیزی بخور
هایون از بین جمعیت ۱۰ نفری گذشت تا رسید به میونگ. نشست رو صندلی کنار میز و گوشی رو گذاشت رو میز:
- کرم پودر با خودت داری؟
- آره... برای چی میخوای؟
- فقط بهم بده
میونگ از داخلش کیفش یه کرم پودر داد به هایون .
هایون کمی از کرم پودر رو زد رو صفحه گوشی:
-فکر کنم برای گوشیش اثر انگشت یا شناسایی چهره نزاشته
رمزش رو باز کردم و رفتم داخلش و تمامی تماس هاش و پیام هاش با آدم ها مختلف رو بررسی کردم، میونگ:
- با این میتونیم بفهمیم که چیکار میخواسته بکنه؟
- ممکنه
تو گوشیش دیدم یکی رو سه نقطه « ... » سیو کرده، رفتم داخل پیام هاش، میونگ بعد از هورت کشیدن آخرین رشته نودل کنارم نشست:
- یه دختر رو سه نقطه سیو کرده؟
- آره و اسمش جی یونگه، دختر عموشه
هایون کمی فکر کرد، قبل از تهیونگ دختری بود که بیل و سطل اسباب بازی داشت و وقتی رد شد منتظر تهیونگ موند
...
همه پلیس ها به سمت غربی هجوم بردن و مردم رو از جزیره خارج کردن.
تهیونگ و جی یونگ تو محاصره پلیس ها قرار گرفتن ، تهیونگ به چاله زیر پاش نگاه کرد و جی هون رو دید و دست جی یونگ گرفت و پریدن داخل آب و جی هون بردشون داخل زیر دریایی
هایون هم میخواست بره دنبالشون اما یکی از افسر ها نزاشت، هایون فریاد زد:
-چرا نزاشتی برم؟ تو چنگ ما بودن
- به خودت فشار نیار، اگر بری خودت آسیب میبینی
هایون به گوشی داخل دستش نگاه کرد:
- بر میگردیم پایگاه
رفت و سوار قایق موتوری شد و برگشت به پایگاه...
موقعیت، ساعت ۸ شب، پایگاه نیروی ویژه، سئول
هایون رفت داخل و دید همه دارن غذا میخورن. میونگ دوست صمیمی هایون درحالی که نودل و دوکبوکی میخورد بهش نگاه کرد:
-نچ نچ، قشنگ معلومه غذا نخوردی، بیا اینجا یچیزی بخور
هایون از بین جمعیت ۱۰ نفری گذشت تا رسید به میونگ. نشست رو صندلی کنار میز و گوشی رو گذاشت رو میز:
- کرم پودر با خودت داری؟
- آره... برای چی میخوای؟
- فقط بهم بده
میونگ از داخلش کیفش یه کرم پودر داد به هایون .
هایون کمی از کرم پودر رو زد رو صفحه گوشی:
-فکر کنم برای گوشیش اثر انگشت یا شناسایی چهره نزاشته
رمزش رو باز کردم و رفتم داخلش و تمامی تماس هاش و پیام هاش با آدم ها مختلف رو بررسی کردم، میونگ:
- با این میتونیم بفهمیم که چیکار میخواسته بکنه؟
- ممکنه
تو گوشیش دیدم یکی رو سه نقطه « ... » سیو کرده، رفتم داخل پیام هاش، میونگ بعد از هورت کشیدن آخرین رشته نودل کنارم نشست:
- یه دختر رو سه نقطه سیو کرده؟
- آره و اسمش جی یونگه، دختر عموشه
هایون کمی فکر کرد، قبل از تهیونگ دختری بود که بیل و سطل اسباب بازی داشت و وقتی رد شد منتظر تهیونگ موند
...
۱.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.