ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
پارت 5
ا/ت: همینطور
جونگکوک: دنبالم بیا
ا/ت: اگه نیام؟
جونگکوک: واسه خدت بد میشه عزیزم(پوزخند)
ا/ت: عزیزم؟(پوکر)
ویو جونگکوک
اخه چطوری کیوتهه دلم نمیاد بزنمش
ا/ت: چرا ساکتی؟
جونگکوک: ینی ساکت نباشم
ا/ت: حالا چرا منو اوردی رو پشت بوم؟
جونگکوک: خدت میفهمی
ویو ادمین: بچه ها نگاه تولد ا/ت بود ولی جونگکوک نمیدونست و ا/ت خدش به خدش گفت که.......
ا/ت: happy birthday to m (با بغض)
جونگکوک: ا. ا/ت ت. تولدت بود(شکه)
ا/ت: اره ولی من هرسال عادت کردم(گریه)
جونگکوک: باید بهم میگفتی(یکم حالت عصبی)
ا/ت: من هیچ وقت به کسی نمیگم تولدم رو چون پدر مادرم هم بخاطر پول همه چی منو یادشون رفتن(بغض خیلی خیلی شدید)
جونگکوک: من کاری به هیچ کس ندارم ولی امروز روز توعه(بغض)
ا/ت: ینی بعد از امروز منو، میکشی؟
جونگکوک: نه دلم نمیاد همه روز ها مال تو(با خوشحالی)
ا/ت: واقعا؟؟
جونگکوک: اره
ویو ا/ت
که پریدم تو بغل جونگکوک نمیدونم چرا احساس میکنم خوشم میاد ازش
ویو جونگکوک
یهو ا/ت پرید تو بغل من خیلی قلبم تند میزد دوسش دارم عه جونگکوک چی میگی تو مافیایی
پارت 5
ا/ت: همینطور
جونگکوک: دنبالم بیا
ا/ت: اگه نیام؟
جونگکوک: واسه خدت بد میشه عزیزم(پوزخند)
ا/ت: عزیزم؟(پوکر)
ویو جونگکوک
اخه چطوری کیوتهه دلم نمیاد بزنمش
ا/ت: چرا ساکتی؟
جونگکوک: ینی ساکت نباشم
ا/ت: حالا چرا منو اوردی رو پشت بوم؟
جونگکوک: خدت میفهمی
ویو ادمین: بچه ها نگاه تولد ا/ت بود ولی جونگکوک نمیدونست و ا/ت خدش به خدش گفت که.......
ا/ت: happy birthday to m (با بغض)
جونگکوک: ا. ا/ت ت. تولدت بود(شکه)
ا/ت: اره ولی من هرسال عادت کردم(گریه)
جونگکوک: باید بهم میگفتی(یکم حالت عصبی)
ا/ت: من هیچ وقت به کسی نمیگم تولدم رو چون پدر مادرم هم بخاطر پول همه چی منو یادشون رفتن(بغض خیلی خیلی شدید)
جونگکوک: من کاری به هیچ کس ندارم ولی امروز روز توعه(بغض)
ا/ت: ینی بعد از امروز منو، میکشی؟
جونگکوک: نه دلم نمیاد همه روز ها مال تو(با خوشحالی)
ا/ت: واقعا؟؟
جونگکوک: اره
ویو ا/ت
که پریدم تو بغل جونگکوک نمیدونم چرا احساس میکنم خوشم میاد ازش
ویو جونگکوک
یهو ا/ت پرید تو بغل من خیلی قلبم تند میزد دوسش دارم عه جونگکوک چی میگی تو مافیایی
۳۰.۹k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.