نقاب
نقاب
P¹⁰
+:سرجوخه نام،اگه نمیخواین اخراج بشین،طرز صحبتتون رو درست کنین.
چایرین:پرونده مظنون دست منه،و منم یک هفته برای پیدا کردنش وقت دارم،پس نیاز نمیبینم،کسی دیگهی دخالت کنه.
+:مطمئن باش اخراج میشی.
چایرین:چشم،هرچه شما بگین.
برای بیشتر عصبی کردنشون برخلافشون حرف زدم،و بعد از تعظیم اونجا رو ترک کردم.
بعد از رسیدن به اتاق بازجویی،واردش شدم و با سر به دو مامور که اونجا حضور داشت فهموندم،برن.
بعد از خارج شدن هردو مامور،کت که تنم بود رو بیرون آوردم و روی تکیه صندلی گذاشتم و خودمم روش نشستم
چایرین:یبار سؤال میکنم جواب ندادین،تنبه میشین
به هردو نگاه کردم و پرسیدم
چایرین:رئیستون جیجی است،مگه نه؟
هردو بَهم نگاه کردن،و بدون جواب دادن به سؤالم سرشون رو پایین انداختن
چایرین:شانس اول آزاد شدنتون رو از دست دادین،دوباره میپرسم،جیجی رئیستونه؟
×:نمیدونیم
دستم رو میان موهام جلو عقب کردم و تمسخروار گفتم
چایرین:پس واسه کدوم خری کار میکنین!؟
☆:اگه بگیم چی به ما میرسه؟
چایرین:آهااااا الانم به منفعت خودتون فکر میکنین،خب،از مجازاتتون کم میشه
×:نمیخوایم.
چایرین:هه!واقعا؟
☆:من میگم،فقط بزار از اینجا برم
چایرین:اگه به همه سوالاتم جواب درست بدی.
☆:حقیقت رو میگم
چایرین:اسم رئیستون
☆:جیهوپ،لقبش جیجی...
چایرین:انگيزش چیه،چندساله آدمش شدی،مافیاست؟
☆:انگیز!!فقط میدونم اون با این کارش سعی میکنه خاطرات بچگیش رو از یاد ببره،زمان زیادی نمیشه باهاشونم،یکی از بزرگترینهاش،حتی بقیه مافیاها هم ازش میترسن،ولی اون نمیخواد تو آسیب ببینی.
جمله آخرش برام عجیب بود،چرا؟
چایرین:چرا؟
☆:نمیدونیم هیچکس نمیدونه،فقط میدونم که اون نمیخواد تو آسیب ببینی،حتی گلوله که دیروز بهت اصابت کرد،الان فقط خدا از حال اونی که بهت شلیک کرده باخبره.
غلط املایی بود معذرت 🤍💜
نظرتون...؟؟؟؟؟
P¹⁰
+:سرجوخه نام،اگه نمیخواین اخراج بشین،طرز صحبتتون رو درست کنین.
چایرین:پرونده مظنون دست منه،و منم یک هفته برای پیدا کردنش وقت دارم،پس نیاز نمیبینم،کسی دیگهی دخالت کنه.
+:مطمئن باش اخراج میشی.
چایرین:چشم،هرچه شما بگین.
برای بیشتر عصبی کردنشون برخلافشون حرف زدم،و بعد از تعظیم اونجا رو ترک کردم.
بعد از رسیدن به اتاق بازجویی،واردش شدم و با سر به دو مامور که اونجا حضور داشت فهموندم،برن.
بعد از خارج شدن هردو مامور،کت که تنم بود رو بیرون آوردم و روی تکیه صندلی گذاشتم و خودمم روش نشستم
چایرین:یبار سؤال میکنم جواب ندادین،تنبه میشین
به هردو نگاه کردم و پرسیدم
چایرین:رئیستون جیجی است،مگه نه؟
هردو بَهم نگاه کردن،و بدون جواب دادن به سؤالم سرشون رو پایین انداختن
چایرین:شانس اول آزاد شدنتون رو از دست دادین،دوباره میپرسم،جیجی رئیستونه؟
×:نمیدونیم
دستم رو میان موهام جلو عقب کردم و تمسخروار گفتم
چایرین:پس واسه کدوم خری کار میکنین!؟
☆:اگه بگیم چی به ما میرسه؟
چایرین:آهااااا الانم به منفعت خودتون فکر میکنین،خب،از مجازاتتون کم میشه
×:نمیخوایم.
چایرین:هه!واقعا؟
☆:من میگم،فقط بزار از اینجا برم
چایرین:اگه به همه سوالاتم جواب درست بدی.
☆:حقیقت رو میگم
چایرین:اسم رئیستون
☆:جیهوپ،لقبش جیجی...
چایرین:انگيزش چیه،چندساله آدمش شدی،مافیاست؟
☆:انگیز!!فقط میدونم اون با این کارش سعی میکنه خاطرات بچگیش رو از یاد ببره،زمان زیادی نمیشه باهاشونم،یکی از بزرگترینهاش،حتی بقیه مافیاها هم ازش میترسن،ولی اون نمیخواد تو آسیب ببینی.
جمله آخرش برام عجیب بود،چرا؟
چایرین:چرا؟
☆:نمیدونیم هیچکس نمیدونه،فقط میدونم که اون نمیخواد تو آسیب ببینی،حتی گلوله که دیروز بهت اصابت کرد،الان فقط خدا از حال اونی که بهت شلیک کرده باخبره.
غلط املایی بود معذرت 🤍💜
نظرتون...؟؟؟؟؟
۲.۳k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.