Part33
کالیسی:کنترول بوسه رو به دست گرفت همون تور که میبوسیدتم به داخل هدایتم میکرد وقتی جلوی پله ها رسیدیم بوسه رو قطع کرد براید بلندم کردم و از پله ها بالا میرفت به صورتش نگاه کردم عاح این جدی بودنش کارمو ساخته نمیدونم چی داشت کنترولم میکرد قلبم یا عقلم همون تور که بغلش بودم و به سمت اتاقمون حرکت میکردم نا خود آگاه گردنش جذبم کرد و بوسه عمیقی از زیر گردن تا سیبک گلوش زدم که کلافه غرید
کوک:بزار بریم اتاق بعد کاری نکن همین جا وا بدم(،جدی و کلافه)
کالیسی:خنده ریزی کردم
به جلوی در اتاق رسیدیم که گفتم بزارتم زمین درو باز کردم و داخل اتاق شدم و اونم پشت سرم حس عذاب وجدان داشت زجرم میداد ولی وقتی برگشتم که مانع این اتفاق بشم فهمیدم خیلی وقتی بین بازو های عضله ایش گیر کردم و لبام رو به اسارت گرفته
رفته رفته رمانتیک تر حساس تر لذت بخش تر میشد وقتی که به خودم اومدم عملا منو مال خودش کرده بود هر دو توی اوج لذت بودیم جئون همون تور که حرکت میکرد رسما بهم اعتراف کرد
کوک:عاحح عاشقم لعنتی دیوانه وار عاشقتم حتی حاظرم از همه چیم بگذرم
کالیسی:تا جایی ادامه دادیم که دیگه همه جا برام سیاه شد
ویو صبح
کوک:بزار بریم اتاق بعد کاری نکن همین جا وا بدم(،جدی و کلافه)
کالیسی:خنده ریزی کردم
به جلوی در اتاق رسیدیم که گفتم بزارتم زمین درو باز کردم و داخل اتاق شدم و اونم پشت سرم حس عذاب وجدان داشت زجرم میداد ولی وقتی برگشتم که مانع این اتفاق بشم فهمیدم خیلی وقتی بین بازو های عضله ایش گیر کردم و لبام رو به اسارت گرفته
رفته رفته رمانتیک تر حساس تر لذت بخش تر میشد وقتی که به خودم اومدم عملا منو مال خودش کرده بود هر دو توی اوج لذت بودیم جئون همون تور که حرکت میکرد رسما بهم اعتراف کرد
کوک:عاحح عاشقم لعنتی دیوانه وار عاشقتم حتی حاظرم از همه چیم بگذرم
کالیسی:تا جایی ادامه دادیم که دیگه همه جا برام سیاه شد
ویو صبح
۵.۸k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.