پارت ۲
ویو ا/ت
صبح دوباره اوت زنه اومد تو راهرو و داد میزد تا همه بچه های یتیم خونه رو بیدار کنه
زنه: بیدار شید وقت صبحانه اس بیدار شید تنبلا
با دوستم النا رفتیم پایین
النا : خسته شدم غذا هاشونم به درد سگ میخوره
ا/ت : چرا نمیای بریم
النا: کجا بریم ؟
ا/ت : مگه نمیگی خسته شدم
النا: چطوری میخوای بری خلی مگه
ا/ت : شبا که همه میرن بخوابن این طبقه و طبقه پایین خالیه از پنجره طبقه پایین بریم بریم بیرون رفتم دیدیم ارتفاع نداره
النا: من نمیام
ا/ت: چی چرا؟
النا: دیروز بهم گفتن یه زن مسن منو به عنوان دختر خوندش میخواد وضع مالیش و اینا هم خوبه میرم همالیشو میکنم ولی عوضش از اینجا راحت میشم
ا/ت: .......
النا : ولی این به این معنی نیست که کمکت نمیکنم تو بری کمکت میکنم
ا/ت: ساعت ۹ خاموشیه
صبح دوباره اوت زنه اومد تو راهرو و داد میزد تا همه بچه های یتیم خونه رو بیدار کنه
زنه: بیدار شید وقت صبحانه اس بیدار شید تنبلا
با دوستم النا رفتیم پایین
النا : خسته شدم غذا هاشونم به درد سگ میخوره
ا/ت : چرا نمیای بریم
النا: کجا بریم ؟
ا/ت : مگه نمیگی خسته شدم
النا: چطوری میخوای بری خلی مگه
ا/ت : شبا که همه میرن بخوابن این طبقه و طبقه پایین خالیه از پنجره طبقه پایین بریم بریم بیرون رفتم دیدیم ارتفاع نداره
النا: من نمیام
ا/ت: چی چرا؟
النا: دیروز بهم گفتن یه زن مسن منو به عنوان دختر خوندش میخواد وضع مالیش و اینا هم خوبه میرم همالیشو میکنم ولی عوضش از اینجا راحت میشم
ا/ت: .......
النا : ولی این به این معنی نیست که کمکت نمیکنم تو بری کمکت میکنم
ا/ت: ساعت ۹ خاموشیه
۴.۰k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.