فیک جونگ کوک«زندگی پیچیده ی من» p7
یک هفته بعد:
*از زبان هایون*
امروز برا خودم بیرون بودم.... همینطور داشتم اطراف رو میگشتم که دیدم جلوی ساختمون برند دیور یه عالمه آدم جمع شدن... چندین ون هم اونجا بود... چخبر شده؟
یه دختری کنارم وایساده بود.. ازش پرسیدم
هایون: ببخشید، اونجا چخبره شما میدونید؟
دختره: وای باورم نمیشه تو نمیدونی... اونجا یکی از بزرگترین مدل ها داره از ساختمون میاد بیرون، در ضمن سفیر اون برنده...
هایون: اسمش چیه؟
دختره: پارک جیمین!
هایون: اها خیلی ممنون!
هی اسمشو با خودم زمزمه میکردم... پارک جیمین... اسمش آشناس یه ذره، ولی نمیدونم کیه... داشتم میرفتم که دیدم یه عالمه ادم دیگه پیش ساختمون برند لویی ویتون وایسادن... ایندفعه دیگه چه ادم مشهوریه... یهو دیدم بالای در ساختمون که یه تلوزیون بزرگ بود یه فیلم پخش شد... یه مرد خوش چهره به نام.... کیم_سوک_جین
کیم سوکجین؟ اسمش اینه؟ دیدم همون ونی که برای پارک جیمین وایساده بود رفت برای کیم سوکجین... یعنی باهم دوستن؟
رفتم خونه دیدم هانول نشسته داره مستند میبینه که یهو جیغ میزنه
هایون: چته وحشی ترسوندیم
هانول: وایییی پارک جیمین خیلیییی خوشگله
هایون: هااا؟
یونا: ولش کن از صبح نشسته داره برنامه ی برند دیور و لویی ویتون رو نگاه میکنه و جیغ میزنه
هایون: آدم دیوونه! من میرم تمرین!
یونا: منم باهات میام،،، هانووول ما میررریم تمرین!
هانول: چییی؟ صبر کن پس برنامم چییی؟ اووومدممم
*از زبان هایون*
امروز برا خودم بیرون بودم.... همینطور داشتم اطراف رو میگشتم که دیدم جلوی ساختمون برند دیور یه عالمه آدم جمع شدن... چندین ون هم اونجا بود... چخبر شده؟
یه دختری کنارم وایساده بود.. ازش پرسیدم
هایون: ببخشید، اونجا چخبره شما میدونید؟
دختره: وای باورم نمیشه تو نمیدونی... اونجا یکی از بزرگترین مدل ها داره از ساختمون میاد بیرون، در ضمن سفیر اون برنده...
هایون: اسمش چیه؟
دختره: پارک جیمین!
هایون: اها خیلی ممنون!
هی اسمشو با خودم زمزمه میکردم... پارک جیمین... اسمش آشناس یه ذره، ولی نمیدونم کیه... داشتم میرفتم که دیدم یه عالمه ادم دیگه پیش ساختمون برند لویی ویتون وایسادن... ایندفعه دیگه چه ادم مشهوریه... یهو دیدم بالای در ساختمون که یه تلوزیون بزرگ بود یه فیلم پخش شد... یه مرد خوش چهره به نام.... کیم_سوک_جین
کیم سوکجین؟ اسمش اینه؟ دیدم همون ونی که برای پارک جیمین وایساده بود رفت برای کیم سوکجین... یعنی باهم دوستن؟
رفتم خونه دیدم هانول نشسته داره مستند میبینه که یهو جیغ میزنه
هایون: چته وحشی ترسوندیم
هانول: وایییی پارک جیمین خیلیییی خوشگله
هایون: هااا؟
یونا: ولش کن از صبح نشسته داره برنامه ی برند دیور و لویی ویتون رو نگاه میکنه و جیغ میزنه
هایون: آدم دیوونه! من میرم تمرین!
یونا: منم باهات میام،،، هانووول ما میررریم تمرین!
هانول: چییی؟ صبر کن پس برنامم چییی؟ اووومدممم
۴.۴k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.