2•°سناریو°•
2•°سناریو°•
موضوع: وقتی خوابیدن
جین:از اونجایی که هوا تقریبا سرد بود یه پتو روش کشیدی و نازش کردی ...
نامجونی:داشتی تلویزیون میدی و نامی سرش اومد رو شونت و نگاش کردی و دیدی با کتاب توی دستش خوابش برده :))
هوپی:ا/ت کلاس داشت و همش سگتون میومد تو دستو پات برای همین به هوپی گفتی ببرتش بیرون و نزاره بیاد تو اون هم سگ و ورداشت و خوابید رو مبل و با سگتون خوابش برد وقتی کلاست تموم شد رفتی و با صحنه ای مواجه شدی که قلبت آب شد هوپی با سگتون خوابش برده بود و توهم رفتی از خدا خاسته پیششون خوابیدی
تهیونگ: از خستگی زیاد کار وقتی اومد خونه فقط لباساشو عوض کرد رو مبل خوابش برد تو هم سرش رو بوسیدی و روش ملافه انداختی
یونگی : داشت رو تخت برات گیتار میزد و وقتی اهنگ تموم شد سرش رو تکه داد به دیوار و خوابش برد تو هم گیتار رو گذاشتی زمین و رو شونش خوابیدی
جیمین:شب بود و داشت برات داستان میخوند و وسطش دیگه صداش نیومد و نگاش کردی دید عین جوجو خوابش برده
جی کی : سر میز منتظر غذا بود و سرش رو گذاشت بو دستاش و خوابش برد تو هم دیدی اگه بخوابه فشارش میوفته با یه بوسه بیدارش کردی و خوابیدین
موضوع: وقتی خوابیدن
جین:از اونجایی که هوا تقریبا سرد بود یه پتو روش کشیدی و نازش کردی ...
نامجونی:داشتی تلویزیون میدی و نامی سرش اومد رو شونت و نگاش کردی و دیدی با کتاب توی دستش خوابش برده :))
هوپی:ا/ت کلاس داشت و همش سگتون میومد تو دستو پات برای همین به هوپی گفتی ببرتش بیرون و نزاره بیاد تو اون هم سگ و ورداشت و خوابید رو مبل و با سگتون خوابش برد وقتی کلاست تموم شد رفتی و با صحنه ای مواجه شدی که قلبت آب شد هوپی با سگتون خوابش برده بود و توهم رفتی از خدا خاسته پیششون خوابیدی
تهیونگ: از خستگی زیاد کار وقتی اومد خونه فقط لباساشو عوض کرد رو مبل خوابش برد تو هم سرش رو بوسیدی و روش ملافه انداختی
یونگی : داشت رو تخت برات گیتار میزد و وقتی اهنگ تموم شد سرش رو تکه داد به دیوار و خوابش برد تو هم گیتار رو گذاشتی زمین و رو شونش خوابیدی
جیمین:شب بود و داشت برات داستان میخوند و وسطش دیگه صداش نیومد و نگاش کردی دید عین جوجو خوابش برده
جی کی : سر میز منتظر غذا بود و سرش رو گذاشت بو دستاش و خوابش برد تو هم دیدی اگه بخوابه فشارش میوفته با یه بوسه بیدارش کردی و خوابیدین
۶.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.