2.Pt

با اینکه شرطا نرسید گذاشتم.
_______________________________________________
تو اتاق
کوک: ات میخوام ی جیزیو بهت بگم که ما خودمون پیداش کردیم….
فلش بک به ۲ هفته پیش
ویو کوک
امروز فهمیدم که ات یه مافیاس و همچنین ی ایدل اولش عصبانی بودم که چرا ب ما نگف (انتظار داری بگه فرزندم؟)
یا اصلا چرا مافیاس اون به خودش آسیب میزنه
پرش زمانی به۲ روز بعد
ویو کوک
امروز همه چیو به همه گفتم و اتم فهمید که میدونیم (آگهی بازرگانی)
هیچ مشکلی نداشت با اینکه میدونیم چون قرار بود بگه بهمون
پرش زمانی به ۳ ساعت بعد
ویو کوک
کنار مین هو نشسته بودم که ناگهانی چشم به گوشیش خورد ( اره ناگهانی ماعم خریم😐)
مین هو رفت دستشویی و من رفتم سمت گوشی و پیامرو خوندم
پیامه:همونطور که بهت گفتم میری سمت ات و اونو میبری به مکانی که گفتم
و همونجا میکشیش تمام.
ویو کوک ی لحظه شوک بهم دارد شد
یعنی چی؟
مین هو به ات خیانت کرده؟
هه فکرشو میکردم
پرش زمانی به زمان حال
ویو ات
کوک همه چیو بهم گف
باورم نمیشد
اون با قلب من بازی کرده؟
حالا فهمیدم چرا اعضا نمیزارن با مین هو تنهایی برم بیرون
آقای لی آماده مرگت باش…….
از زبان بورام که یعنی نویسنده:
آیا اون میدونه خودشو نجات بده؟
میدونه با عشقش مبارزه کنه؟
اگه بلایی سره اعضا بیاره چی؟
آنچه خواهید دید..
ک..وک کوک کوک بلند شو
باورم نمیشه تو انقد آدم پستی باشی….