من مسلمانم.قبله ام يک گل سرخ.جانمازم چشمه، مهرم نور. دشت
من مسلمانم.قبله ام يک گل سرخ.جانمازم چشمه، مهرم نور. دشت سجاده من.من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.سنگ از پشت نمازم پيداست: همه ذرات نمازم متبلور شده است.من نمازم را وقتي مي خوانم که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.من نمازم را پي “تکبيره الاحرام” علف مي خوانم،پي “قد قامت” موج…” سهراب سپهري
۲.۱k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.