"چطوری جئون؟"
"چطوری جئون؟"
کوک دندون قروچهای کرد و با مشت کردن دستهاش به زور جواب مردی رو که احساس تنفری زیادی نسبت بهش داشت رو داد.
"به لطف تو کیم."
تهیونگ راضی از واکنش فرد روبروش، قدمی به سمتش برداشت و با خالی کردن دود سیگارش روی صورت سفید پسر دستی به گونهش کشید و لب زد:
"هنوز هم مثل قبل چشمگیری کوک."
جونگکوک با پس زدن دست مرد از بین دندونهای بهم قفل شدهش غرید:
"دست کثیفت رو به صورت من نزن کیم، برگرد به همون قبرستونی که بودی و گورت رو از زندگی من گم کن... نمیخوام چشمم به چشمهات بیفته."
تهیونگ لبخندی زد و با آرومی گفت:
"من رو از خودت دور نکن کوک... منی که هنوز قلبم برات میتپه رو از خودت جدا نکن."
جونگکوک بلاخره از موتورش پایین اومد و با ضربه زدن به سینه بدون پوشش تهیونگ تیر خلاصی رو به قلب اون مرد سی سالهی مو بلوند زد:
"میدونی چیه کیم؟ عشق ما درست نبود، اشتباه کردم و پشیمونم... پس بهتره مثل پنج سال پیش گورت رو گم کنی؛ چون رابطهی پوچ ما و عشق بچگانه و الکیت همون زمان خاک شد؛ پسر کوچولوی نوزده سالهت الان زیر دو متر خاکه."
کوک دندون قروچهای کرد و با مشت کردن دستهاش به زور جواب مردی رو که احساس تنفری زیادی نسبت بهش داشت رو داد.
"به لطف تو کیم."
تهیونگ راضی از واکنش فرد روبروش، قدمی به سمتش برداشت و با خالی کردن دود سیگارش روی صورت سفید پسر دستی به گونهش کشید و لب زد:
"هنوز هم مثل قبل چشمگیری کوک."
جونگکوک با پس زدن دست مرد از بین دندونهای بهم قفل شدهش غرید:
"دست کثیفت رو به صورت من نزن کیم، برگرد به همون قبرستونی که بودی و گورت رو از زندگی من گم کن... نمیخوام چشمم به چشمهات بیفته."
تهیونگ لبخندی زد و با آرومی گفت:
"من رو از خودت دور نکن کوک... منی که هنوز قلبم برات میتپه رو از خودت جدا نکن."
جونگکوک بلاخره از موتورش پایین اومد و با ضربه زدن به سینه بدون پوشش تهیونگ تیر خلاصی رو به قلب اون مرد سی سالهی مو بلوند زد:
"میدونی چیه کیم؟ عشق ما درست نبود، اشتباه کردم و پشیمونم... پس بهتره مثل پنج سال پیش گورت رو گم کنی؛ چون رابطهی پوچ ما و عشق بچگانه و الکیت همون زمان خاک شد؛ پسر کوچولوی نوزده سالهت الان زیر دو متر خاکه."
۱.۰k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.