one month (یک ماه)
P³
TAKEPARTY
YOUNGI
_ آفتاب از کدوم طرف دراومده.. هعی تو کی هستی تو جلد ات؟ با ات ما چیکار کردی؟
دختر خنده کوتاه و واضحی کرد
+ بشینید عمو! خواستم بخاطر زحماتی کی طی این دو هفته برام کشیدید ازتون تشکر کنم
هنوز هم باور نکرده بود
_ پولی چیزی میخوای ات؟
خندید
+ نه بابا مگه من آدم پول دوستیم
_ اره
صورت ات جدی شد
+ حالا نمیخواست ضایعم کنی
_ اتفاقا صورتت خیلی جالب میشه وقتی ضایع میشی
چشم چرونی کرد و بحث و عوض کرد و براش تخم مرغ کشید و لیوانش و از قهوه پر کرد.
+ امروز بریم بار؟
چشم هاش از کاسه در اومد و با نگاهش به ات فهموند توضیح بیشتری میخواد
+ فقط فکر کردم خیلی خوب میشه اگه بجای اینکه هرکدوم تنهایی بریم بیرون باهمدیگه بریم..
قاشق دیگه از تخم مرغ به دهان گذاشت
_ پس صبحونه بخاطر این بود
یونگی که با جمله اش جدیت جو و شکونده بود ات و به خنده انداخت
+ نه! اینطور نیست
_ باشه میریم
+ واقعا؟
_ اره
.
.
.
TAKEPARTY
YOUNGI
_ آفتاب از کدوم طرف دراومده.. هعی تو کی هستی تو جلد ات؟ با ات ما چیکار کردی؟
دختر خنده کوتاه و واضحی کرد
+ بشینید عمو! خواستم بخاطر زحماتی کی طی این دو هفته برام کشیدید ازتون تشکر کنم
هنوز هم باور نکرده بود
_ پولی چیزی میخوای ات؟
خندید
+ نه بابا مگه من آدم پول دوستیم
_ اره
صورت ات جدی شد
+ حالا نمیخواست ضایعم کنی
_ اتفاقا صورتت خیلی جالب میشه وقتی ضایع میشی
چشم چرونی کرد و بحث و عوض کرد و براش تخم مرغ کشید و لیوانش و از قهوه پر کرد.
+ امروز بریم بار؟
چشم هاش از کاسه در اومد و با نگاهش به ات فهموند توضیح بیشتری میخواد
+ فقط فکر کردم خیلی خوب میشه اگه بجای اینکه هرکدوم تنهایی بریم بیرون باهمدیگه بریم..
قاشق دیگه از تخم مرغ به دهان گذاشت
_ پس صبحونه بخاطر این بود
یونگی که با جمله اش جدیت جو و شکونده بود ات و به خنده انداخت
+ نه! اینطور نیست
_ باشه میریم
+ واقعا؟
_ اره
.
.
.
۶.۱k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.