⚔ مـاجـرای جـنـگ بــدر ⚔
⚔ مـاجـرای جـنـگ بــدر ⚔
یکی از حادثههایی که در آیات متعدد قرآن به فرازهایی از آن حادثه اشاره شده،[1] ماجرای جنگ بدر است که
نـخـسـتـیـن جـنـگ بـزرگ مـسـلـمـانـان با کـفار قـریـش بود
که شخص پیامبر در آن شرکت نمود و فرماندهی جنگ را در دست داشت.
مسلمانان در این جنگ ضربة سختی بر دشمن وارد کردند.
در آیات 45 و 46 سورة انفال شش دستور نظامی ذکر شده که در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانان گردید، که اگر مسلمانان در سایر جنگها رعایت کنند، پیروزی از آنِ آنها است،
که در ذیل ذکر خواهد شد.
این پیروزی، بسیار عجیب بود، ‼ ️
چرا که تعداد مسلمانان کمتر از یک سوم تعداد دشمن بود، تجهیزات آنها، قابل مقایسه با تجهیزات جنگی دشمن نبود، لطف سرشار الهی نصیب مسلمانان شد، چنان که در آیة 26 انفال میخوانیم:
🌸
«وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ...؛
به خاطر بیاورید هنگامی که شما گروهی کوچک و اندک و ضعیف، در روی زمین بودید، آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند،
ولی خدا شما را پناه داد و یاری کرد...»
🌸
جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد، و موجب شکست مفتضحانة دشمن گردید.
❇ ️ خـلاصـه ای از نـبـرد قـهـرمـانـانـه
«بدر» منطقة وسیعی است که دارای چاههای آب بوده و همواره کاروانها در آن جا توقف میکردند و از آبهای آن بهرهمند میشدند.
بـدر در جنوب غربی مدینه بین مدینه و مکه قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آبهای آن «بدر» بوده است.
❇ ️ عـلـت جـنـگ بــدر
در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر رسید که «کرز بن جابر» با گروهی از قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده و شتران پیامبر را با چهار پایان افراد دیگر به غارت برده و به محصولات مدینه آسیب زدهاند.
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیدرنگ پرچم جنگ را به علـی ـ علیه السلام ـ سپرد،
آن حضرت با جمعی از مهاجران به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز هم در آن جا توقف کردند، هر چه جستجو کردند، کسی را نیافتند سپس به مدینه برگشتند.
(این غزوه را " غـزوة بـدر اولی یا بـدر صـغـری " گویند).
از طرفی کفار، اموال مهاجران را در مکه، مصادره کرده بودند،
و به طور کلی میخواستند، مسلمانان را در مدینه در فشار محاصرة اقتصادی قرار دهند، و روشن است که اگر این فشار ادامه مییافت، دست کم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته میشد.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شکستن این محاصره، تدابیری اندیشید، بزرگترین تدبیرش این بود که عبور کاروانهای تجارتی مشرکان مکه را قدغن کند.
چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهی حضرت حمزه - علیه السلام -که قهرمان رزم آوری بود، برای کنترل مسیر کاروانها فرستاد.
پیامبر بیست شتر در دسترس آنها قرار داد. این چهل نفر تحت فرماندهی حضرت حمزه (ع ) به منطقهای بین مدینه و دریای سرخ که راه عبور کاروانهای مکه بودند رفتند و از آن جا نگهبانی نمودند، منطقهای که 130 کیلومتر عرض داشت و کاروانهای مکه چارهای نداشتند جز این که از آن عبور کنند.
چند روز گذشت دیدند کاروانی نمایان شد، وقتی کاروان نزدیک آمد معلوم شد که کاروان قریش است که سیصد نفر همراه کاروان میباشد،
حمزه (ع) اعلام جنگ کرد، ولی کفار که از دلاوریها و شجاعـت حمزه ( ع ) اطلاع داشتند، پیشنهاد صلح کردند،
حضرت حمزه (ع) نیز مصلحت امر را بر صلح دانسته، و جنگ واقع نشد.
(این ماجرا را " سـریـه حـمـزه " گویند.)
چند هفته از این ماجرا گذشت. از گزارش گزارشگران اسلام که با دقت و هوشیاری مراقب عملیات دشمن بودند، معلوم بود که دشمن دست بردار نیست، و در فکر تدارک جنگ و ادامة محاصره اقتصادی و... است و پی فرصت میگردد.
در این شرایط به پیامبر چنین گزارش رسید:
«کاروان بزرگی همراه دو هزار شتر (و به نقلی هزار شتر) که پنجاه هزار دینار کالا حمل میکند به سرزمین مدینه نزدیک شده و به طرف مکه میرود و رئیس این کاروان، ابوسفیان است، و چهل نفر از آن نگهبانی میکنند، و اکثر مردم مکه در آن کالاهای تجارتی شرکت دارند.»
#پیامبراکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به اصحاب رو کرد و فرمود:
«این کاروان قریش است به سوی آن بروید، شاید خدا به این وسیله در کار شما گشایشی بدهد.»
طولی نکشید 313 نفر از مسلمانان در رمضان سال دوم هجرت همراه پیامبر از مدینه به سوی بدر حرکت کردند که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از انصار، و جمعاً هفتاد شتر و سه اسب بیشتر نداشتند.
ابوسفیان توسط جاسوسهایش از تصمیم پیامبر و
یکی از حادثههایی که در آیات متعدد قرآن به فرازهایی از آن حادثه اشاره شده،[1] ماجرای جنگ بدر است که
نـخـسـتـیـن جـنـگ بـزرگ مـسـلـمـانـان با کـفار قـریـش بود
که شخص پیامبر در آن شرکت نمود و فرماندهی جنگ را در دست داشت.
مسلمانان در این جنگ ضربة سختی بر دشمن وارد کردند.
در آیات 45 و 46 سورة انفال شش دستور نظامی ذکر شده که در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانان گردید، که اگر مسلمانان در سایر جنگها رعایت کنند، پیروزی از آنِ آنها است،
که در ذیل ذکر خواهد شد.
این پیروزی، بسیار عجیب بود، ‼ ️
چرا که تعداد مسلمانان کمتر از یک سوم تعداد دشمن بود، تجهیزات آنها، قابل مقایسه با تجهیزات جنگی دشمن نبود، لطف سرشار الهی نصیب مسلمانان شد، چنان که در آیة 26 انفال میخوانیم:
🌸
«وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ...؛
به خاطر بیاورید هنگامی که شما گروهی کوچک و اندک و ضعیف، در روی زمین بودید، آن چنان که میترسیدید مردم شما را بربایند،
ولی خدا شما را پناه داد و یاری کرد...»
🌸
جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد، و موجب شکست مفتضحانة دشمن گردید.
❇ ️ خـلاصـه ای از نـبـرد قـهـرمـانـانـه
«بدر» منطقة وسیعی است که دارای چاههای آب بوده و همواره کاروانها در آن جا توقف میکردند و از آبهای آن بهرهمند میشدند.
بـدر در جنوب غربی مدینه بین مدینه و مکه قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آبهای آن «بدر» بوده است.
❇ ️ عـلـت جـنـگ بــدر
در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خبر رسید که «کرز بن جابر» با گروهی از قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده و شتران پیامبر را با چهار پایان افراد دیگر به غارت برده و به محصولات مدینه آسیب زدهاند.
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ بیدرنگ پرچم جنگ را به علـی ـ علیه السلام ـ سپرد،
آن حضرت با جمعی از مهاجران به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر رسیدند و سه روز هم در آن جا توقف کردند، هر چه جستجو کردند، کسی را نیافتند سپس به مدینه برگشتند.
(این غزوه را " غـزوة بـدر اولی یا بـدر صـغـری " گویند).
از طرفی کفار، اموال مهاجران را در مکه، مصادره کرده بودند،
و به طور کلی میخواستند، مسلمانان را در مدینه در فشار محاصرة اقتصادی قرار دهند، و روشن است که اگر این فشار ادامه مییافت، دست کم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته میشد.
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برای شکستن این محاصره، تدابیری اندیشید، بزرگترین تدبیرش این بود که عبور کاروانهای تجارتی مشرکان مکه را قدغن کند.
چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهی حضرت حمزه - علیه السلام -که قهرمان رزم آوری بود، برای کنترل مسیر کاروانها فرستاد.
پیامبر بیست شتر در دسترس آنها قرار داد. این چهل نفر تحت فرماندهی حضرت حمزه (ع ) به منطقهای بین مدینه و دریای سرخ که راه عبور کاروانهای مکه بودند رفتند و از آن جا نگهبانی نمودند، منطقهای که 130 کیلومتر عرض داشت و کاروانهای مکه چارهای نداشتند جز این که از آن عبور کنند.
چند روز گذشت دیدند کاروانی نمایان شد، وقتی کاروان نزدیک آمد معلوم شد که کاروان قریش است که سیصد نفر همراه کاروان میباشد،
حمزه (ع) اعلام جنگ کرد، ولی کفار که از دلاوریها و شجاعـت حمزه ( ع ) اطلاع داشتند، پیشنهاد صلح کردند،
حضرت حمزه (ع) نیز مصلحت امر را بر صلح دانسته، و جنگ واقع نشد.
(این ماجرا را " سـریـه حـمـزه " گویند.)
چند هفته از این ماجرا گذشت. از گزارش گزارشگران اسلام که با دقت و هوشیاری مراقب عملیات دشمن بودند، معلوم بود که دشمن دست بردار نیست، و در فکر تدارک جنگ و ادامة محاصره اقتصادی و... است و پی فرصت میگردد.
در این شرایط به پیامبر چنین گزارش رسید:
«کاروان بزرگی همراه دو هزار شتر (و به نقلی هزار شتر) که پنجاه هزار دینار کالا حمل میکند به سرزمین مدینه نزدیک شده و به طرف مکه میرود و رئیس این کاروان، ابوسفیان است، و چهل نفر از آن نگهبانی میکنند، و اکثر مردم مکه در آن کالاهای تجارتی شرکت دارند.»
#پیامبراکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به اصحاب رو کرد و فرمود:
«این کاروان قریش است به سوی آن بروید، شاید خدا به این وسیله در کار شما گشایشی بدهد.»
طولی نکشید 313 نفر از مسلمانان در رمضان سال دوم هجرت همراه پیامبر از مدینه به سوی بدر حرکت کردند که 77 نفرشان از مهاجران بودند و بقیه از انصار، و جمعاً هفتاد شتر و سه اسب بیشتر نداشتند.
ابوسفیان توسط جاسوسهایش از تصمیم پیامبر و
۱۰.۷k
۲۳ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.